ویکی Grimm
Advertisement
ویکی Grimm


Juliet searching این نوشته در دست تکمیل است
لطفا تا پایان کار صبور باشید شما می توانید با اضافه کردن اطلاعات و گسترش این نوشته به ما کمک کنید.
قاچاق اعضای بدن
OregonGrinder Q

کد

110

بینندگان

٤.٧٩ ميليون نفر

نقل قول اولیه

هانسل و گرتل

نویسندگان

آکلا کوپر و اسپيرو اسكنتزوس

كارگردان

كلارك ماتيس

قسمت بعد

تارانتالا

قسمت قبل

مرد موشی

نام انگلیسی

Organ Grinder

قاچاق اعضای بدن[]

قاچاق اعضای بدن" دهمین قسمت از فصل اول گریم می باشد که اولین بار در ٣ فوریه ٢٠١٢ از شبکه NBC آمریکا پخش شد.

داستان[]

در اعماق جنگل، دو نوجوان برای نجات جان خود از دست دو موجود کرکس مانند به نام گایر که در حال دنبال رد آن دو نوجوان هستند، فرار می کنند . وقتی که آن ها به رودخانه می رسند، یکی از آن دو نوجوان به نام استیون به داخل آب لیز می خورد و داخل آب می افتد. قبل از اینکه کوین بتواند به او(استیون) کمک کند، گایرها از پشت او را می گیرند و او را فریاد کنان به داخل جنگل می کشند . گایرها کوین را از کنار یک گودال آتش جایی که بدن یک دختر جوان دارد به داخل شعله ها انداخته می شود، می گذرانند. روز بعد بدن بی جان استیون که در رودخانه شناور است از روی آبشار پایین می افتد و در رودخانه شناور می شود. کلاغی بر روی بدن وی نشسته و چشمان وی را از جا در میارد.

در خانه مونرو، هنگام قهوه، نیک به مونرو اعتراف می کند که که میخواهد درباره گریم بودن به جولیت بگوید. مونرو هشدار می دهد که با اینکار هیچ چیز خوبی به دست نمی آید و شاید به همین دلیل است که خاله نیک از وی خواسته تا با نیک بهم بزند. مونرو اذعان می کند که انسان ها تنها در صورتی میتوانند وسنها را ببینند که خود وسن ها بخواهند که دیده شوند، اما بیشتر انسانها نمیتوانند به سادگی آن صحنه را درک و پردازش کنند. یک وگ برای جولیت میتواند عواقب ویرانگری داشته باشد.

جسد استیون غرق در آب کشف میشود. او کاملا رنگ پریده است و تنها چیزی که با اوست یک گردنبند از جنس پوسته پوکا (Puka) است. با توجه به هارپر،پسر جان خود را به خاطر غرق شدن از دست داده، اما او احتمالا به این خاطر غرق شده که مقدار زیادی خون از دست داده و ناتوان شده است. هيچكس تصادفى سوزن تزريق خون رو به خودش نميزند؛ اين قطعا يه قتل است .

نيك و هنک مشخصات استيون رو جمع آورى مى كنند و به دنبال صندوق پستى او مي روند. در اداره پست آن ها به يك دختر با گردنبند مشابه بر ميخورند كه به آنها میگوید کجا میتوانند فروشنده گردنبند را پیدا کنند. فروشنده گردنبند ها دو بچه خیابانی هستند.اين دو بچه خيابانى كه دو خواهر و برادر به نام هاى گرثى(Gracie) و هانسون (Hanson) بودند خيلى خوب استيون رو ميشناختند و آخرين ملاقاتشان با استيون در كلينيك محلى بوده است. نيک و هنک براى تحقيقات به كلينيك فولتر ميروند .ولى سوابق پزشكى استيون هيچ سرنخى به آن ها نميدهد.

نیک و هنک به یک تصادف ماشین نسبتا غیر معمول احضار می شوند. محتویات SUV که در اطراف پخش شده اند عبارتد از: خون انسان،کبد و قلب. هنگامی که راننده را بیرون می کشند و وقتی که روی برانکارد می میرد ، نیک می بیند که او به یک گایر تبدیل می شود. بعدا وقتی نیک و هنگ خون و اعضای بدن را به آزمایشگاه برای آزمایش می دهند، می فهمند که خون موجود در ماشین(SUV) با خون استیون مطابقت دارد. با این حال اندام های دیگر موجود در ماشین اینطور نیستند; اما به نظر میاد که آنها مطلق به تعدادی آدم متفاوت باشند. به نظر میاد که کسی در حال انتقال اعضای بدن انسان است... اما نه از بیمارستان. افزون بر این، اندام ها جوان و سالم اند ، که باعث میشود تا نیک و هنک پی ببرند که بچه های خیابانی هدف اصلی اند.

بعدا، پس از مطالعه بر روی کتاب های خاله ماری، مونرو سوءظن نیک که گایر ها مظنون اولیه هستند را تایید می کند. این موجودات برای بهبود جانوران(وسن ها) اعضای بدن انسان ها را برداشت می کنند. ظاهرا انسانها در دنیای گریم با حیوانات خارجی و عجیب و غریب برابری می کنند. نیک مونرو رو متقاعد می کند تا برای خرید اندام انسان به یکی از این مغازه ها (که مونرو قبلا دربارش شنیده بود) برود و مدرک و شواهد به دست بیاورد. مونرو هم به آنجا رفته و برای نیک مقداری "کیسه صفرا" تحت عنوان "گالم بلیز" می خرد و آزمایشگاه تایید می کند که کیسه صفرای پودر شده انسان بوده است. پس از تایید آزمایشگاه، نیک به فروشگاه می رود و با فروشنده(فرد کالورت) که یک فوکس باو بود روبه رو می شود و او را تهدید می کند تا بتواند شماره پیک تحویل دهنده اعضای بدن رو ازش بگیرد.

ردیابی شماره تلفن معامله گر اعضای بدن پلیس رو مستقیم به منبع گلخانه مانندی می رساند که در آن اندامهای خشک شده بسیاری از انسانها آویزان شده بودند. پلیس تنها آدم موجود در آن جا را از پا در میاورد و می فهمند که او تعدادی تماس تلفنی از کلینیک فولتر دریافت کرده(همان کلینیکی که بچه های خیابانی بارها به آن جا می روند). پس از ورود به کلینیک، نیک تنها پرستار مانده در آن جا(که او هم یک گایر بود) رو تهدید می کند تا مکانی که آن ها دارند بر روی بچه ها جراحی می کنند را به پلیس لو بدهد.

گرثی و هانسون توسط مدیر دفتر کلینیک در خیابان ربوده شده و به داخل یک ون سفید هل داده می شوند. وقتی آنها(گایرها) آن دو را به مقر می رسانند و به طرف کابین توی جنگل هدایت می کنند، هانسن به طور مخفیانه زنجیره ای از صدف های پوکا رو روی زمین می ریزد تا وقتی که به آن جا می رسند و آماده ی جراحی می شوند. در آنجا همان دکتر زن از کلینیک دارد عمل جراحی را بر روی یک قربانی بی گناه انجام می دهد و گرثی و هانسون و کوین(یکی دیگر از دوستان آن دو که قبلا گم شده بود) دست بسته بر روی تخت در انتظار سرنوشت خود هستند.

نيك ، هنك و كاپيتان رنارد يك تيم از نيروهاى ويژه پليس (SWAT) را به طرف محل جنگلى كه عمل جراحى اعضاى بدن(توسط گایرها) انجام مى شد ، هدايت مى كنند. پليس به منطقه برداشت اندام مى رسد و متوجه رشته صدف پوكا مى شود كه هانسون قبلا بر جاى گذاشته بود. به دنبال آن تيراندازى شروع مى شود و نيك جراح را تا محوطه بيرون دنبال مى كند. او(جراح گایر) از بالاى درختان به نيك حمله مى كند پس از درگيرى با نيك، در آخر داخل گودال بزرگ آتش كه گايرها قبلا بيرون محوطه درست كرده بودند مى افتد. همه بچه هاى خيابانى دزديده شده نجات مى يابند.

وقتى رنارد به اداره پليس برمى گردد، روى ميز خود يك بسته چوبى(كه علامت داس بر روى آن بود) را مى بيند كه برایش فرستاده بودند. وقتى آن را باز مى كند، متوجه می شود كه گوش يكى از دروگران است كه رنارد قبلا در قسمت ("قلب های تنها") با داس خود آن را قطع كرده بود، را براش پس فرستاده اند. سپس یکی از دروگرانی که رنارد وی را نمی شناخت به گوشی همراه رنارد زنگ می زند. او، گريم را به يك سامورايى غير قابل كنترل و بدون استاد تشبيه مى كند و ميگوید كه اوضاع از كنترل خارج شده است. او به رنارد هشدار ميدهد كه بايد كنترل نيك را به دست بگيرد يا اينكه آن ها اين كار را مى كنند. رنارد هم به او يادآورى مى كند كه:" اين گريم يك پليسه و باهوش و با وجدان هم هست" . رنارد نيز براى نشان دادن قاطعيت خود، ميگوید كه اگر اين جريان خيلى براى آن ها(دروگران) مهم است ، به پرتلند بیایند و مشكلشان را "رو در رو" حل كنند. او هم جواب ميدهد كه اگر اوضاع تغيير نكند ، آن ها دقيقا همين كار را مى كنند.

وسن ها[]

بلوت باد

گایر فوكس باو

هسليش (پشت تلفن)

دقت بیشتر[]

اولین بار[]

این نخستین قسمتی بود که نیک در آن از توانایی ها گریم اش برای کارهای پلیسی استفاده کرد.

ریزه کاری[]

نام کلینیک که گایرها در آن کار می کردند کلینیک فولتر بود. لغت فولتر به زبان آلمانی معنی شکنجه می دهد. که انتخاب این نام اشاره ای به رفتار مریض گونه گایرها بود.

تصاویر[]

شناسنامه قسمت
شناسنامه قسمت

شماره قسمت :10 شماره فصل:1


شخصیت بازیگر
نیک برکارد دیوید جیونتولی
هنک گریفین راسل هورنزبی
شان رینارد ساشا رویتز
درو وو رجی لی
مونرو سالیس ویر میشل
جولیت سیلورتون بتسی تالوچ

شخصیت بازیگر
لوین والی کرز
هارپر شارون زاکس
هانسون داریل سابارا
گریسی هاننا مارکس

موجود شخصیت
گایر افراد کلینیک
بلوت باد مونرو
فوکس باو مغازه دار(فردریک کالورت)
گریم نیک برکارد

مکان ها تشکل ها
اداره آگاهی پرتلند دروگر ها(تلفن)
تریلر ورات (تلفن)
خانه مونرو
ادویه فروشی
جنگل

شناسنامه قسمت

Advertisement