ویکی Grimm
Advertisement
ویکی Grimm

322 trubel has bottle هشدار! اگر با "من وتو" پیش میری نخون!
این صفحه از من وتو جلو تر است. اگر بخوانید، قسمت های بعدی لو می رود و دیگر لذتش رو نخواهید برد. این یک توصیه است. خواندنش به عهده خودتان است.
Juliet searching این نوشته در دست تکمیل است
لطفا تا پایان کار صبور باشید شما می توانید با اضافه کردن اطلاعات و گسترش این نوشته به ما کمک کنید.
محاکمه
410 Tribunal

کد

410

نقل قول

شمارش مونتو کرسیتو

نویسندگان

جیم کاف و دیوید گرین والت

کارگردانان

پیتر وارنر

قسمت بعد

تا زمانی که مرگ ما را از هم جدا کند

قسمت قبل

وسن راین

نام لاتین

Tribunal

محاکمه[]

قسمت محاکمه قسمت دهم از فصل چهارم و قسمت هفتاد و ششم از ابتدای سریال گریم می باشد که در تاریخ 3 بهمن 1394معادل با تاریخ میلادی 23 ژانویه 2015 از شبکه NBC پخش گردید.

داستان[]

محاکمه کنندگان با صدای بلند و یکصدا کلمه وسن راین را تکرار می کردند. سپس سردمدار محاکمه دستانش را پایین آورد و همه در جای خود نشستند و رئیسشان دستور داد: تطهیرش کنید!  آنها مونرو را روی زمین نشاندند- نه خیلی با لطافت- و مونرو فهمید که دردسر تازه شروع شده است.

هنک و نیک جریان ارتباط سرکار آکر و چارلی راینکن را برای شان توضیح دادند . شان از آنها پرسید که آیا کسی با روزالی تماس نگرفته است که در عوض مونرو در خواست باج کنند و نیک گفت که آنها میخواهند مونرو را درس عبرت کنند. تنها سرنخ باقی مانده سرکار آکر بود و نیک گفت که اگر آکر دارد با وسن راین کار می کند خودش هم باید وسن باشه. هنک معتقد بود که باید وی را بازداشت کرده و به حرف بیاورند. ولی شان توصیه کرد که از سرکار وو استفاده کنند زیرا وی آکر را آ»وزش داده است. ولی پیش از آن مطمئن شوند که وو می تواند ووگ را تحمل کند. :چون اگه آماده نباشه، منظورم واقعا آماده اس و نیک گفت: ما آمادش می کنیم. در این لحظه وو سر رسید و اطلاعاتی را داد که کاملا معلوم می کرد آکر با وسن راین مرتبط است  . شان از جا برخاست و گفت: برای من کافیه یک کاری کنین سوتی بده . وو داشت اتاق را ترک می کرد که شان او را صدا زد: وو ! و وو رو به او بازگشت و و شان ادامه داد: یک کاری هست که باید انجام بدی. وو با تعججب پرسید: چی؟

رزوالی گفت که هیچ کس را در لیستی که ترابل و جاش آن را پیش از رفتن پر کرده اند نیم شناسد و جولیت پینهاد کردکه لیست را با لیست مهمانان عروسی چک کنند . و بعد به روزالی گفت: می خوای به پدر ومادر مونرو خبر بدیم بانی؟ روزالی گفت که: نه اگه زنگ بزنی با اولین پرواز میان نمی خوام تا چیزی نفهمیدیم نگرانشون کنیم.

410 purefy

در محاکمه، مسئول تطهیر سازی جمجمه ای پر از خون را برداشت و خون را به صورت مونرو پاشید و جملاتی را به زبان لاتین خواند سپس جملاتی را نیز به انگلیسی بلغور کرد: ناخالص را تطهیر کنید شاید سزاوار قاوت ما باشد. سپس رو به راینکین گفت: تمومه؟ و راینیکن از جا برخاست و گفت: بیاید محاکمه رو شروع کنیم.

نوبت تفهیم اتهام مونرو رسید.زنجیر های پایش را باز کردند و آنها جرایم او را خواندند:

نقض قانون آگنس فلایشن بلوت که به معنای ازدواج خارج ازنژاد خود می باشد.

نقض قانونو گریمیس فراینشافت بوایزن که به معنای دوستی با یک گریم است.

مونرو تازه فهمید جریان چیست.

هنک وو را به اتاق بازجویی برد و با او در مورد وسن ها صحبت کزردو گفت که می خواهند کاری بکنند تا وضعیت عادی دنیای جدید برای او مشخص شود.

جولیت و روزالی در حال جستجو بودند . جولیت گفت که باد گفته مطمئنا یکی در عروسی شاو را می شناخته است. در این میانه بحث به آدلیند کشیده شد و جولیت با توجه به هگزن بیست شدندش از روزالی پرسید: لازم نیست که هگزن بیست دنیا اومده باشی تا هگزن بیست بشی؟ روزالی که بیشتر نگران مونرو بود تا آدلیند گفت که زیاد نیم داند فقط میداند آنها یی که هگزن بیست می شوند خیلی خطرناک تر از یک هگزن بیست معمولیند. و بنا شد تا با باد تماس بگیرند زیرا روزالی 5 نفر را در این لیست اصلا نمی شناخت.

نیک باد را به کلانتری آورده بود تا در مقابل وو وگ کند و باد خیلی مضطرب بود. ولی گفت: بقیه اش به عهده من و نیک گفت: درسته چون تو هیچیت ترسناک نیست! باد با حیرت گفت: واقعا؟

سرکار آکر آمدن باد را با نیک دید.

410 bud nick

نیک باد را وارد اتاق کرد و وو و باد را به هم معرفی نمود. باد که استرتس گفرته بودش کمی چرت و پرت گفت و وو با حالی به او نگاه می کرد که انگار هر لحظه ممکن است چیز عجیبی ببیند. باد نگاهی به نک و نیک انداخت و گقت: چطور انجامش بدیم؟ و نیک پیشنهاد کرد: چطوره بشینید. برای همین وو از یک سو و باد در سوی دیگر میز نشست و لبخند اضطراب آمیزی به وو زد.

آکر با تلفن گفت که باد در کلانتری است.

هنک به باد گفت که طرز این اتفاق را بگوید. و به وو اشاره کرد و باد شروع کرد:  طرز این اتفاق... خب طرز های خیلی زیادی داره ... همیشه یک جور نیست ولی معمولا...معمولا به طرز معمول اتفاق می افته. معلوم بود که خود باد هم نمی داند چه بگوید و وو گفت: من چیزی نمی بینم. باد با سردرگمی پرسید: چی؟ و بعد دوزاریش افتاد و گفت: نه نه نبایدم من هنوز هیچ کاری نکردم . هنک توضیحات تکمیلی داد: هنوز ووگ نکرده. نیک گفت: وقتی بکنه خودت می فهمی. باد ادامه داد: فقط دارم آماده میشم آخه چیزی نیست که همون اول بتونی یهویی انجامش بدی، می دونی؟ باید از لخاظ احساسی آماده باشی به این معنیه که ... همینجوری یهو اتفاق نمی افته ... و بعد باد ساکت شد و وو منتظرانه به او چشم دوخت.

410 i cant woge

ولی باد نمی توانست ووگ کند او به قدری مضطرب بود که از انجام اینکار بر نیم آمد و وقتی داشت برای نیک و هنک بهانه می آورد از شدت استرس ووگ کرد. وو که اصلا انتظار چنین صحنه ای را نداشت از روی صندلی بلند شد . باد خود متوجه نبود که ووگ کرده است. و نیک بلافاصله با توجه به قیافه وحشتزده وو گفت که آرام باشد. باد از اینکه دوباره بی آنکه بفهمد ووگ کرده است شرمنده شد و به شکل انسان در آمد . نیک وهنک توضیحات مختصری درمورد وسن ها و گریم ها وانواع ووگ دادند و وو با هیجان نشست وو مانند کساین که صحنه هیجان انگیز یک برنامه تلویزیونی را دیده باشند و تمایل به دیدن دوباره آن داشته باشند به باد گفت: دوباره ووگ کن!

در محاکمه سخنگوی دادگاه در مورد جرایم مونرو صحبت می کرد و مونرو در یان میانه موفق شد که بگریزد. گرچه افراد وسن راین او را رگفتند ولی او پیش از آن یک نفر از آنها را کشت. بعضی از اعضا می گفتند که او را همانجا خلاص کنند ولی ارباب بزرگ مخالف بود و وی را به دادگاه برگداند

وو پس دیدن چندمین ووگش گفت که پایه است. و باد آنجا را ترک کرد.

شان با دیدن وو متوجه شد که او در کارش جدی است و آنها به او گفتند که تنهای یک سرنخ از وسن رابن دارند. وو گفت: سرکار آکر و بنا شد او وی را تحت فشار بگذارد تا ببیند سوتی می دهد یا نه.

جولیت با باد تماس گرفت که به خانه آنها برود.

محاکمه ادامه داشت و سخنگوی محاکمه اذعان داشت که یک شاهد عینی حضور یک گریم را در عروسی دیده است و به زودی شاهد را فراخوانی  می کند. مونرو که به وی دهان بند زده بودند از این حرف تعجب کرد.

باد لیست را نگاه کرد و گفت که سوزان، یکی از افراد ناشناس داخل لیست دوست جان آبلینگراست که در یک مشاور املاک کار می کند جولیت آدرس آن مشاور املاک را بلد بود. باد از خانه آ«ها بیرون رفتو یک شاکال او را دزدید. روزالی گفت که می رود تا با این سوزان صحبت کند.

وو سرکار آکر را به اتاق بازجویی برد و آنقدر پشت سر هم از او سوال پرسید و او را سرزنش کرد که معلوم شد آکر با آنها همدست است. سر انجام آکر گفت: گروهبان اینجا چه خبره؟ و وو به آرامی گفت: می دونم داری دروغ می گی جسی ... تو عضو وسن راین هستی توی این قضیه دست داری و شاو رو می شناسی. آکر برای لحظه ای به وو نگاه کرد و بعد به شکل یک باور شواین ووگ کرد و به سوی او هجوم برد. گرچه وو بسیار حیرت کرد ولی با یک مشت حساب شده او را زد . نیک نیز از آن سوی شیشه گفت: باور شواین و به سمت در خروجی اتاق و ورودی اتاق بازجویی دوید.

410 nick aker

آکر هم در شوک این قضیه بود- چون وو یک کرزایته است و معمولا باید از ووگ بترسد – که بلای گریم را دید که بر سرش فرود آمد. نیک وارد اتاق شد یقیه او را گرفت و بلند کرد و پیروز مندانه و اتقام جویانه در چشمان آکر خیره شد تا او ببیند که وی گریم است. آکر حیرت زده گفت: دوباره گریم شدی! هنک سلاح بیسیم وسایر متعلقات او را باز کرد. نیک یقیه او را گرفت و خر کشان روی صندلی انداخت. وو رو به آکر گفت: نمی دونم چی هستی، ولی آسوانگ نیستی! و متعلقاتی  را که هنک باز کرده بود با خود بیرون برد.

در محاکمه معلوم شد شاهد احضار شده آنها باد وورستر است. آنها وی را به میانه دادگاه آوردند و کیسه روی سرش را برداشتند. او که اول نمی فهمید کجاست به اطراف نگاه کرد وبعد مونرو را دید و بی هوا گفت:وایخ دا جان! مونرو! سخنگوی محاکمه گفت که توجه داشته باشند شاهد متهم را شناسایی کرد. باد ناگهان به خود آمد و گفت: من هیچ کس رو شناسایی نکردم. فکر کردم به نظرم آشناست ولی با اون چیزی که روی دهنش سخت می شه فهمید... ارباب بزرگ فریاد زد: ساکت باش! و باد ساکت شد. باد ادامه داد: ساکت بله... ولی کمکی از من بر نیم اد من هیچ چی راجع به هیچکس نمی دونم  و ارباب بزرگ قضیه را روشن کرد: شهادت بده وگرنه می میری. حالا باد هم فهمید در بد مخمصه ای افتاده اند.

سخنگوی محاکمه به باد گفت: چند وقت است که متهم رو مشناسید؟ باد سوال او را تکرار کرد. او رو به مونرو کرد تا نظر او را بداند و مونرو سرش را به نشانه : جوابشون رو بده تکان داد.و بعد باد شروع کرد به صحبت کردن.اما آنقدر دری وری گفت که صورت سوال یادش رفت. و آنها وی را زدند و به او توصیه کردند که دیگر صبر ادگاه را امتحان نکنند. مونرو اصلا از این ضربه وارده به باد خوشحال نبود.

معلوم شد که سوزانه آکر، شاو را نمی شناسد ولی برادرش جسی آکر که یک افسر پلیس است، شاو را می شناسد.

نیک بی قرار بود . برای مونرو به شدت دلواپسی می کرد وبه شان گفت: زندانی ردنش اونو به حرف نمیاره و بعد نشان پلیسش را در آورد وگفت: این تو اینکار هیچ کمکی نمی کنه و نشان رو روی میز شان گذاشت. در همین میان روزالی وجولیت زنگ زدند وجریان سوزان آکر را گفتند. نیک امیدوار شدو گفت: پیش خواهرش بمونین تا وو  رو بفرستم دنبالش. جولیت با تعجب گفت: وو خبر داره؟ و نیک پاسخ داد : در جریانه.

شب شده بود. در محاکمه صلیب های شکسته را آتش زدند و محاکمه جریان داشت. سخنگو از باد پرسید: هیچ اطلاع داری که متهم به گریم مذکور کمک کرده باشد که هر نوع وسنی را پیدا کرده و بکشد؟

باد که در قیافه اش جز استواری موج نمی زد گفت: نه. سخنگو پرسید: انکار می کنی که خودت به گریم کمک کردی؟ و باد گفت: خودم به گریم کمک کردم؟ بذارید فکر کنم و لحظه ای اندیشیدو بعد سرش را بالا آورد حال او دیگر یک آیزبیبر ترسو نبود. با شجاعتی بیش از آنکه از کل آیزبیبر ها انتظار می رود گفت:آره بهش کمک کردم. سخنگو پرسید: و از اینکار پیشمون هستی؟ و باد سخنی را گفت که می توانست حکم مرگ خود را داشته باشد ولی با صلابت- خیلی خیلی دور از تصور کسانی که می دانند آیزبیبر ها تا چه حد ترسوئند- گفت: تنها پشیمونی که دارم اینه که نمی تونم الان بهش کمک کنم- و فریاد زد:- چون به جان خودم اینجا خون به پا می کرد و کاسه کوزه تون رو به هم می زد!

از شدت وفاداری یک آیزبیبر ، ارباب بزرگ خشمگین فریاد زد: کافیه. محاکمه تمومه! بارید متهم حرفش رو بزنه.

آنها دهان مونرو را باز کردند تا از خود دفاع کند. مونرو که می دانست این آخرین کاری است که به او اجازه می دهند شروع کرد: شما به این میگین دادگاه؟ من با این موضوع مشکل دارم. چون یه دادگاه به این معنیه که شما صلاحیت قضاوت دارید و برای قضاوت باید فرق بین درست و غلط رو بدونید. و شما نمی دونید چون اینکار غلطه. و هرکاری بات هرکدوم از ما انجام بدین هرگز درستش نمی کنه و هیچی رو تغییر نمی ده. چیزی که درسته عشق من و زنم به همه این رو هرگز نمی تونین نابود کنین.

نیک به سراغ آکر رفت و به او گفت که می خواهد با یک خانم مشاور املاک صحبت کند و بد نیست او ناظر این صحبت باشد.

410 nick acker 2

رزوالی با سوزان دعوا می کرد و نیک و  آکر از پشت پنجره نگاه می کردند. نیک به آکر گفت فقط خواستم بدونی هر بلایی سر مونر وبیاد سر اونم میاد . جس آکر از شدت خشم ووگ کرد و به نیک هجوم برد و نیک خیلی راحت گلوی او را گرفت و او را به دیوار میخکوب کرد: یا بگو مونرو کجاست یا شاهد مرگ خواهرت باش!

در این میانه شان وارد شد و نیک اتاق را ترک کرد. نیک از آنسو رفت و به سوزان آکر گفت که او را شخصا به خانه خواهد برد و شان به آکر گفت: می دون ی گریمها چی کار می کنن؟ آکر وحشتزده گفت: اون می کشش و شان گفت: اره مگه اینکه همین الان متوقفش کنی.

در محاکمه با وجود تمام سخنرانی های مونرو آنهها رای به گناهکار بودن وی دادند و مونرو فریاد زد: همتون رو تو جهنم می بینم! باد فریاد زد: نه نه نه! نمی تونید اینکار رو بکنید! شماها دیونه این! و سر او را داخل کیسه کردند.

کاشف بهع مل آمد که وزان جریاندختر گریمی که داخل عروسی پریده است را به برادرش گفته و بعد شان بیرون آمد و به آنها گفت که آکر اعتراف کرد و آنها در پارک آکسبو هستند. همه به راه افتادند تا بروند مصمم بودن از قیافه همه می بارید.

در پارک، وو و مونرو وینچستر برداشتند و نیک هنک و شان نشان های پلیساش ر اعقب ماشین شان انداختند. جولیت سلاحش را برداشت و هنک به روزالی گفت نزدیک او بماند.

آنها می خواستند مونرو را بر روی چوبه سوار کنند و باد داد زد: از این کارتون پیشمون میشید. ارباب بزگر گفت که باد را نیز بکشند در این لحظه گروه سر رسیدند و دادگاه متوقف شد. باد فریاد زد: نیک خدا رو شکرو بعد ادامه داد : نه من اون رو هم نمی شناسم! نیک فریاد زد: دادگاه تمومه! و راینیکن گفت: تو برکارد هستی و ووگ کرد. نکی سرش را با غرور نگاه داشت تا راینکن گریم بودن را در چشمان او ببیند و بعد راینکن گفت: شاید گریم شده باشی ولی نیم تونی همه ما رو بگیری! نیک گفت: آره بعضیاتون حماقت می کنین! و با فریاد بگیریدشون! وسن ها به آنها حمله کردند.

وو با یک شکال درگیر شد و شاکال را با تیر کشت. البته بعد از اینکه ووگ کرد تا به او حمله کند.

هنک با یک هسلیش در گیر شد ولی هسلیس در رفت و هنک گفت: فکربدیه! چون پشت سرش با رینارد ووگ کرده روبرو شد. شان گلوی او را گرفت و گفت: همین که اتون گفت و هسلیش را بلند کرد. با توجه به قیافه هنک ، اصلا بلای جالبی سر وی نیامد.

جولیت با یک بلوت باد جوان درگیر شد.سلاحش از دستش افتاد وبلوت باد می خواست او را بکشد که جولیت به شکل یک هگزن بیست ووگ کرد و مخ او را پوکاند.

مونرو راینکین را پیدا کرد وبا هم درگیر شدند. راینکن بر مونرو پیروز شد و میخواست او را بکشد که روزالی سر رسید ووگ کرد و روی سر او پرید. و او و مونرو شامشان را خوردند.

نیک نیز پیش باد ماند تا دیگران فکر فررا به سرشان نزند. و همه را بازداشت کرده به کلانتری بردند. درا خبار اعلام شد که با یک فرقه آدمکش شب قبل درگیر شده اند و همه را بازداشت کرده اند و همه چیز گردن جسی آکر افتاد.

410 Group

هنک و نیک در مورد نیروی کمکی و ماشین های گشت صحبت می کردند . گویی می خواهند به یک ماموریت خطیر بوند و بعد مونرو آنها را دعوت کرد. آنها خانه مونرو بودند. شان ، و، جولیت و باد نیز آنجا حضور داشتند . مونرو از آ«ها تشکر کرد و بعد بنا شد آنها به ماه عسلشان بروند.

مونرو و روزالی در یک لیموزین نشسته بودند. نکی و هنک در صندلی روبروی آنها و دو ماشین گشت در عقب و جلوی لیموزین همه با هم به

فرودگاه می رفتند تا مطمئن شوند مونرو ورزالی به سلامت می رسند.

410 juliet woge

وو به تریلر رفته بود و داشت خوراکی می خورد و

کتاب ها را می خواند. جولیت به دیدن شان رینارد رفت و بی هیچ کلامی وارد شد. شان پرسید : چی شده؟ قیافه جولیت نشان میداد هر آن ممکن است به گریه بیفتد. شان اصرار کرد: خب بگو؟ جولیت نمی توانست چیزی را بگوید برای همین رویش را برگرداند و بعد ووگ کرده به روی شان بازگشت. شان فهمید که مصیبتی بر سرشان آمده است.

وسن ها[]

بلوت باد

فوکس باو

باور شواین

نیم زابر بیست

آیزبیبر

هسلیش

هگزن بیست

شاکال

دقت بیشتر[]

آدلیند در این قسمت حضور نداشت.

وو برای اولین بار باد را دید.

ریزه کاری[]

به نظر می رسد که لغت Tribunal بیشتر شباهت به شورای حل اختلاف در ایران دارد. این محکمه به مواردی اتلاق می شود که پرونده به نحوی است که نباید وقت دادگاه های اصلی را برای آن هدر داد. البته شاید این معنا ترجمه صحیح نیست.

تصاویر[]

تصاویر پشت صحنه[]


شناسنامه قسمت
شناسنامه قسمت

شماره قسمت :10 شماره فصل:4


شخصیت بازیگر
نیک برکارد دیوید جیونتولی
هنک گریفین راسل هورنزبی
شان رنارد ساشا رویتز
جولیت سیلورتون بتسی تالوچ
درو وو رجی لی
مونرو سالیس ویر میشل
روزالی کالورت بری ترنر

شخصیت بازیگر
جسی آکر ویل روتهار
چارلی رایکن برندون کوئین
جونا رایکن نیک کراس
باد وورستر دنی برونو
تطهیر کننده تد رونی

موجود شخصیت
بلوت باد مونرو
جونا راینکن
چارلی راینکن
فوکس باو روزالی کالورت
باور شواین جسی آکر
سوزان آکر
شاکال بیگ تی
هسلیش افراد محاکمه
نیم زابر بیست شان رینارد
هگزن بیست جولیت سیلورتون
آیزبیبر باد وورستر
گریم نیک برکارد

مکان ها تشکل ها
اداره آگاهی پرتلند وسن راین
Advertisement