ویندگو وسنی آدمخوار بوده که برای نخستین بار در قسمت "برای محافظت و خدمت به انسان" دیده شد.
ویندگو | |
---|---|
نوع |
آدم خور |
اطلاعات | |
افراد |
|
نام لاتین |
Windego |
حضور |
مشخصه[]
وقتی که وویگ می کنند چشمانشان زرد شده، لبهای برگدانده شده و دندان های تیزشان بیننده را متحیر کرده و ناخن های بلندشان طرف را بر جای خشک می کند.
آنها همواره گرسنه اند و پشت سر هم آدم می خورند. از توان بدنی این وسن اطلاع دقیقی در دست نیست. زیار یک انسان توانست با آنها مبارزه کرده و دوتایشان را تا دم مرگ بفرستند و هنک نیز با یکی به سختی درگیر شدولی نیک مدتی طول کشید تا بتواند بر ویندگو غلبه کند. البته لازم به ذکر است که دو انسان یاد شده هر دو به حد کافی قوی بودند. یکی سرباز از جنگ برگشته بود و دیگری کارآگاه پلیس.
رفتار[]
آنها اجساد قربانیان خود را در زیر خانه خود دفن می کنند. اگر کسی آنها را زخمی کند، آنها وحشی تر می شوند. آنها از گریم ها می ترسند ولی جنگیدن با گریم را متوقف نمی کنند. البته باید ذکر کرد که جد گریمی نیک نوشته بود که خوش شانس بوده که از دست ویندگو گریخته است.
ویندگو ها وسن های مریضی هستند. ظاهرا آنها از شکنجه دادن شکارشان لذت می برند.
خاطرات روزانه گریم[]
سال 1759
بعد از ناپدید شدن دادرس و همسرش ، من موجود را که گمان می کردم یک آدم خوار است را از میان شهر استارکسبرو تا جنگل کمل هامپ دنبال کردم . آنجا بود که برای اولین بار درباره ویندگوی افسانه ای از زبان رئیس قبیله الگانکویان آگاه شدم، که شب را هم به من پناه داد. دیری نگذشت که پی بردم این موجودات وحشتناک افسانه نیستند . غار ویندگو را پیدا کردم . که پر بود از بقایا انسان ها و در آنجا قتل ها و اعمال آدم خورانه فراوانی انجام شده بود
در روز بعد با خود ویندگو مواجه شدم چشمانش به نظر برق می زد و نفسش منزجر کننده بود و بوی گوشت سوخته می داد اشتباه بدی انجام دادم که زخمیش کردم اینکار تنها او را وحشی تر کرد . خوششانس بودن که زنده فرار کردم چون مطمئنا جزو غذای سفره شامش می شدم.
تصاویر[]
حضور فصل 5 | ||||||||||||||||||||||
---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|
|