ویکی Grimm
Register
Advertisement
ویکی Grimm
411 mataga zombido این نوشته کامل شده است
با اینحال هنوز تصویری به آن الصاق نگردیده است. برای تکمیل صفحه صبور باشید.
Wrong 2 این نوشته کامل شده است
این نوشته ممکن است دارای غلط املایی باشد. در رفع آن کوشا هستیم. صبر داشته باشید.
حرکت کلید
Q 11

کد

511

نقل قول

موبی دیک

نویسنده

یان گرفین

کارگردان

اریک لنوین

قسمت بعد

در جنگل سیاه

قسمت قبل

نقشه هفت شوالیه

نام انگلیسی

Key Move

حرکت کلید[]

قسمت حرکت کلید قسمت یازدهم از فصل پنج و قسمت نود ونهم از ابتدای سریال گریم می باشد که در تاریخ 14 اسفند 1394معادل با تاریخ میلادی 4 مارس 2016 از شبکه NBC پخش گردید.

فالگوش روزنامه ای[]

سفری درعبور از روی دریاها ، نیک و مونرو را وارد یک ماجراجویی خطرناک میکند .بیلی چیز، ترابل و مایزنر هم در این قسمت حضورد ارند. دارایی های تازه به دست آمده نیک و مونرو را به سرچشمه یک راز چندین ساله نزدیک میکند. در این میان ، پنجه سیاه با حرکتی مرگبارانه پورتلند را به سوی اغتشاش هدایت میکنند. بتسی تالوچ، راسل هورنزبی، ساشا رویتز ، رجی لی ، بری ترنر و کلیر کافی نیز در این قسمت حضورد ارند

داستان[]

با وجود بدست آوردن نقشه و نقشه کمکی هنوز معلوم نبود که گنج ممکن است در کجا پنهان شده باشد. از آنجا که واضح بود شوالیه ها نقشه را درست کرده اند که بعد آنچه یافتند را پیدا کنند، میبایست، بر روی نقشه علامتی زده باشند.

مشکل اینجا بود که این موضوع متعلق به 800 سال پیش بود و به گفته هنک هرچیزی که آنجا بوده است، الان دیگر شکل آنزمان نیست.

شان رینارد پرونده ای از فساد رقیب دیکسون - نامزد انتخابات شهرداری- به دستیار دیکسون داد .

کنکاش نقشه ادامه داست. آنها با دنبال کوچکترین سرنخی بودند تا آنها را به سمت مکان واقعی گنج هدایت کند که چشمشان به کلیسایی افتاد. تنها کلیسایی که علامت صلیب روی خود داشت.

هیجان زده از کشف قریب الوقوعشان، داد و بیداد میکردند. در این میان قرار شد که مونرو و نیک با هم به آلمان بروند چون نیک آلمانی نمیداند .

آدلیند معتقد بود این نقشه آنها را به گور راهنمایی میکند وبسیار با رفتن نیک مخالف بود. او از از دست دادن نیک وحشت داشت و سر انجام با این تصور که شاید هرگز بار دیگر فرصت نکند به نیک گفت که او را دوست دارد .

دیوار هادریان متوجه ورود یکی از افراد بلوا به پا کن پنجه سیاه به پورتلند شد. آنها تصمیم گرفتند او را پیدا کنند .

مردی که به پورتلند آمده بود با لوسیان قرار داشت. وی یک اورانوتی بود و تک تیرا ندازی به حساب می آمد که بدون نیاز به دوربین می توانست از فاصله دور هدفش را دقیق بزند.

صبح روز بعد هم نیک و هم آدلیند در مورد دیدارهایشان در روزهای اولی - فصل 1- صحبت میکردند که ترابل به نیک زنگ زد وبعد به دیدن او رفت تا عکس مروان هانانو را به نیک نشان دهد. تک تیر اندازی که آنها اطلاعی از دلیل حضورش در پورتلند نداشتند. از انجا که نیک عازم سفر بود این موضوع را به هنک و وو واگذار کرد و ترابل با افسوس گفت: دوست داشتم منم بیام.

نیک و هنک جریان مروان هانانو را به شان رینارد گفتند وبعد قرار شد که برای او حکم تحت تعقیب غیر درگیری اجرا کنند. و نام او را به عنوان مظنون به قتل اعلام کنند. شان معتقد بود که دیوارهادریان خود میخواهد مروان هانانو را بگیرد و تنها برای یافتن او از آنها کمک میخواهد .پیش از خروج نیک به شان گفت که میخواهد به مرخصی برود ولی در مورد ماهیت سفرش به او چیزی نگفت.

هنک و وو به او گفتند که مواظب خود باشد و آدلیند نیز به او توصیه کرد که زنده برگردد چون نمیتواند برای کلی توضیح دهد چرا او هرگز برنگشته.

مروان هانانو در محوطه ای که قرار بود سخنرانی در آن برگذار شود میچرخید . دو پلیس دو چرخه سوار او را دیدند و قرار شد یکی به مرکز خبر دهد ودیگری دنبالش برود. پلیسی که دنبال مروان رفته بود ، او را گم کرد و بعد مروان با صورت ووگ محض به او یورش برد.

نیک و مونرو به آلمان رسیدند وبا ماشین به سوی جنگل سیاه رفتند.

هنک و وو نیز از جریان پلیسی که صدمه دیده بود مطلع شدند. از آنسو شان رینارد نیز در مکان سخنرانی که در حال حاضر شدن بود حضور داشت و دستیار دیکسون از او خواست که بعد از سخنرانی اش از آنجا نرود. و در کنار سن بماند.

مروان هانانو نزد لوسیان رفت و به او گفت که پلیس از حضور وی مطلع بوده و این تقصیر اوست. لوسیان گفت که حتی اگر بدانند نمیدانند او برای چه کاری به آنجا آمده است. ولی مروان هوشیارتر بود و گفت: اینکار رو بعدا انجام میدیم. لوسیان او را متوقف کرد و گفت اینکار باید الان انجام شود . مروان خشمگین شد و رودروی او ووگ کرد و بعد لوسیان به شکل یک مویدان به او ووگ کرد. واضح بود که مروان از او نمیترسد یا اگرمیترسد ترسش را نشان نمیدهد . ولی نتیجه این شد که کار صورت بگیرد.

مونرو و نیک به کلیسایی رسیدند که از همه قدیمیتر و نزدیک تریین مختصات به علامت را داشت. هنگامی که وارد شدند کسی جز سرایدار کَر کلیسا آنجا نبود. مونرو در حالی که آلمانی با او صحبت میکرد، به شانه او زد و مرد وحشتزده از جا پرید و به شکل یک اونگزیفر گرایر ووگ کرد و بعد چشمش از مونرو بهت زده به نیک افتاد و درحالی که به آلمانی فریاد میزد: گریم گریم! گریخت.

در این لحظه کشیش کلیسا آمد و با آنها دست داد وصحبت کرد. معلوم شد که کلیسا قدیمیترین کلیسای این مکان است ولی حدود 200 اسل بعد از حداقل زمانی که نیک و مونرو لازم داشتند ساخته شده است. این موضوع موجبات دلسردی آندو را فراهم آورد واز کلیسا بیرون رفتند در ماشین بار دیگر به نقشه نگاهی انداختند وبعد نیک به این نتیجه رسید که علامت ضربدر در واقع مکان است نه علامت وجود کلیسا و آندو متوجه شدند که باید به جنگل بروند. در کلیسا کشیش به شکل یک بلوت باد ووگ کرد و بعد خادم کلیسا به او گفت: اون گریم میخواد هممونو بکشه!

مروان هانانو در یک اتاق مشرف به سخنرانی انتخاباتی کمین کرد.

خادم کلیسا دو نفر را احضار کرد وبه اندو گفت که باید بروند وگریم را بکشند.

هنک و وو از انسو دل نگران کل اوضاع بودند. از انجا که پلیس صدمه دیده در محوطه سخنرانی دیکسون بود آندو تصمیم گرفتند که سری به محوطه بزنند. شاید مرد قصد داشت بمبی یا چیزی را در میان جمعیت منفجر کند. دیوار هادریان نیز متوجه شد که مروان هانانو باید با جمعیت سخنرانی کاری داشته باشد.  شان رینارد سخنرانی کرد و مروان هانانو که عکسی از او را در دست داشت ، سلاحش را آماده مینمود. واضح بود هدف او شان رینارد است. مونرو نیک درجنگل سیاه پیش میرفتند. 

ایو متوجه وجود سخنرانی شد وعازم آنجا گردید . ترابل گفت که او نیز میرود ولی مایزنر ترابل را به سندیگو فرستاد. واضح بود که ترابل ازاین موضوع اصلا خوشحال نیست.

هنک و وو به میان جمعیت آمدند تا دنبال نشانه هایی از بمب یا تیر اندازی بگردند. درا ین زمان شان رینارد جای خود را به دیکسون داد  و دیکسون اهداف خود را با صدای بلند و باهیجان برای مردم میگفت وبعد از اتمام سخنرانی اش دستانش را گشود و برای مردم ابراز احساسات کرد و مروان هانانو در این لحظه شلیک نمود...ولی او دیکسون را با تیر زد، نه شان رینارد. جمعیت بر آشفت و ناگهان همه چیز به هم ریخت.

نیک و مونرو توانستند پایه هایی از فونداسیون کلیسای یاد شد ه را بیابندو وسن هایی که به شکار انها آمده بودند نیز ماشینشان را یافتند.

نیک و مونرو سنگی را تکان دادند که به عقیده مونرو موجب شد چیزی زیر پایشان بلرزد وبعد ناگهان هردو داخل حفره ای فرو رفتند.

وسن ها[]

بلوت باد

اونگزیفر گرایر

مویدان

اورانوتی

فوکس باو

هگزن بیست

دقت بیشتر[]

ریزه کاری[]

اصطلاحی که مونرو از آن استفاده کرد: "در میان جنگل پیش میرویم، "از اصطلاحات معروفی است که کتاب های جن و پری برادران گریم به وفور یاد میشود.

تصاویر[]

ویدیو ها[]

Advertisement