ویکی Grimm
Register
Advertisement
ویکی Grimm
Wrong 2 این نوشته کامل شده است
این نوشته ممکن است دارای غلط املایی باشد. در رفع آن کوشا هستیم. صبر داشته باشید.
غرش کن هاوک
422 cry havoc

کد

422

نقل قول

هملت

نویسندگان

توماس ایان گریفین

کارگردان

نوربرتو باربا

قسمت بعد

قسمت 501

قسمت قبل

سردرد

غُرِش کن هاوک[]

"غُرِش کن هاوک" آخرین قسمت فصل ٤(قسمت ٢٢) سریال گریم است که در تاریخ ١٥ مه ٢٠١٤ برابر با ٢٥ اردیبهشت ١٣٩٤ از شبکه NBC آمريكا پخش گردید.

داستان[]

هنک به ترابل گفت که این مادر نیک است. آنها به این نتیجه رسیدند که این ممکن است یک تله باشد و برای کشتن نیک بیایند.

ترابل به سمت نیک رفت. نیک گویی تمام توانش را از دست داده بود و در غم اندوهی بود که توان فکر کردن را از او سلب می کرد.ترابل به او گفت که این ممکن است یک تله باشد و نیک گویی حرف او را نشنید. او در غمی غوطه ور بود که نمی توانست به سادگی از آن بیرون بیاید و بیندیشد. ترابل وحشتزده و با حالت اضطراب سرش فریاد زد: نیک این یک تله است!

422 nick this is a trap

نیک این یک تله است

کنث به راسپولی و بقیه هوند یگر فرمان داد که نیک را بکشند. نگاه جولیت به نوعی حیرت زده شد. مانند نگاهی که به هنگام

شنیدن صدای کشته شدن  کلی پیدا کرده بود. او بیشتر دایانا را در آغوش کشید.

ورات به خانه نیک نزدیک می شدند. هنک این را دید و به آنها گفت باید بروند. ترابل  و هنک نیک را گرفتند و مجبورش کردند که حرکت کنند. از روی پرچین خانه پریدند. نیک می خواست برگردد و ترابل که احتمال می داد او چنین کاری بکند او را هل داد و پشت سر او حرکت کرد. هوندیگر ها وارد خانه شدند و اثری از نیک ترابل و هنک ندیدند .

در حین دویدن در پیاده رو نیک سلاحش را کشید و گفت که می خواهد برگردد و سلاحش را کشید. هنک و ترابل او را منع کردند گوش نیک بدهکار نبود خواست برگردد که ترابل به او گفت که هوندیگری که او کشته است از افراد ورات بوده است. آنها با خانواده های سلطنتی طرف اند. نیک نفس عمیقی کشید و بعد گفت : اون یکی رو که کشتی کجاست؟

جولیت دایانا و کنث به مکان اسقرار خانواده سلطنتی رسیدند.

نیک پس از اینکه ترابل به او گفت کله هوندیگر را زیر ماشین شوت کرده به وی گفت که کله را بیاورد . در این میان وو سر رسید و هنک جریان مادر نیک را گفت. وو که بسیار از شندن این ماجرا شوکه شده بود ناگهان ترابل را دید که با یک کله

422 Trubel head

قطع شده پیش به جانب او می آید گویی که دارد پلاستیک زباله را به سمت سطل آشغال محله می برد. آنها سر را عقب ماشین پلیس انداختند و نیک گفت که به روشش خودش اینکار را انجام می دهد.

روزالی و مونرو جریان شلیک به وی را توضیح دادند. فرض بر این بود که جک قصاب در زمانی وجود داشته که  اسلحه اختراع شده بوده است. ولی گلوله پلاستیکی در آن زمان وجود نداشته و وی احتمالا فکرکرده که آنها شان را کشته اند.

باد با چوب بیسبالش در خانه خواب بود. وی که از دیدن ترابل به حد مرگ حیرت کرده بود نمی دانست چه به او بگوید(مثل همیشه یک عالمه جمله که همه یکدیگر را نقض می کردند!) سپس نوبت ترابل بود که حیرت کند: آدلیند؟ همون آدلیند؟ چرا حامله است؟ و نیک به او گفت: بچه منه. نفس ترابل بند آمد.

آدلیند متوجه شد مادر نیک کشته شده و دایانا دست سلطنتی هاست. گفت که کودکش را می خواهد  و گفت که احتمالا کار کنث است. چون آدلیند کارت ورودی اتاق آنها را داشت بنا شد یک چیزی را به آنجا ببرد. از آنجائیکه مونرو ورزالی احتمال داشت در خطر باشند. بنا شد ترابل و باد دنبال آنها رفته و آنها را به خانه باد ببرند.

جولیت وکنث نزد پادشاه رفتند. پادشاه که از دیدن دایانا بسیار هرجان زده بود از جولیت تشکر کرد. در این میان راسپولی به کنث زنگ زد که گریم فرار کرده است. جولت لبخند رضایتمندانه ای زد. قرار شد کنث سراغ این گریم برود . جولیت گفت که او به دنبال من می گردد. ویل شاه اجازه نداد جولیت برود و گفت که او کارش را انجام داده سات.

422 head

آدلیند وارد اتاقش در هتل دلوکس شد. به سر یک کمد رفت و سر را داخل آن نهاد .در را بست و سپس باز کرد و جیغ بلندی کشید.

باد به همراه ترابل دنبال مونرو ورزالی می رفتند که در میانه رانندگی تلفن ترابل زنگ خورد. در ابتدا به نظر می رسید که ترابل علاقه ای به جواب دادن نداشته باشد و بعد که گوشی را برداشت گفت: نیک ولی صدای آشکار یک زن از آن سو بود که به وی گفت باید با هم صحبت کنند. ترابل وانمود کرد که دارد با نیک در مورد مونرو و روزالی صحبت می کند.

در کلانتری مسئولان قتل جک قصاب اطلاع دادند که یک نفر همان شب توسط چند مرد مقابل یک فاحشه گرفته شده است و ولی گزارشی در مورد دستگیری مرد ندارند. و یکی گفت که طرف لهجه داشته است.

مونرو و روزالی با مرور کردن تمام مصییب های اخیر تصمیم گرفتند که کمی بنوشدن که ترابل و باد مانند عجل معلق سر رسیدند و به آنها جریان را توضیح دادند و همگی ناچار از آنجا فرار کرده به خانه باد نقل مکان کردند.

نیک وهنک سر صحنه پیدا شدن سر یک نفر در کمد رفتند و وانمود کردند که آدلیند را نمی شناسند. از او در مورد سر پرسیدند و وی توضیح داد که تازه بازگشته در کمدش را باز کرده و کله طرف را دیده است. و اضافه کرد که من حامله ام خیلی شوک بر انگیز بود.نیک دستور جست و جو برای افراد ساکن اتاق را داد. پس از اینکه تمام افراد غیر مرتبط صحنه را ترک کردند و آدلیند گفت نزدیک بوده از شدت جیغ وضع حمل کند!  و به خاطر مادر نیک به او تسلیت گفت.

جولیت نزد شاه فردریک بود و شاه به او گفت که او از هگزن بیشت ها بسیار خوشش م ی آید و اضافه کرد که دستور قتل شان و مادرش را ملکه داده بوده است و ملکه اکنون مرده است.

نیک در کلانتری تکه های مختلف چیز هایی که در روز های قبل دیده بود را کنار هم گذاشت و متوجه شد که جولیت به احتمال زیاد موجب بازگشت مادرش شده است .

کنث را دم در هتل باز داشت کردند و وو او را داخل ماشین انداخت.

راسپولی به دیدن شاه رفت و به او گفت که کنث دستگیر شده است( چون وی همان لحظه دستگیری او سر رسیده و بعد فرار کرده بود) از شاه پرسید که چه کن آیا برگردد و کنث را نجات دهد و شاه خیلی خونسردانه گفت که بگذار گریم کنث را در دست داشته باشد. بلاخره برای هردو آنها یک سرانجامی لازم است.

وو کنث را به یک پارکینگ متروکه برد . او را از ماشین بیرون کشید. کنث که متوجه شده بود ممکن است اینجا کشته شود در مقابل جمله: روی زمین دراز بکش گفت: اگه می خوای یک گلوله تو سرم بزنی، الان انجامش بده. ولی وو او را روی زمین انداخت و دستبندش را باز کرد و رفت.

کنث برخاست.حیرتزده از رفتار وو به اطراف نگاه کرد و بعد از درون تاریکی صدای پایی راشنید که خیلی آرام به او نزدیک می شود. بعد نیک را دید. گرچه او پیش از این نیک را ندیده بود ولی مطمئن بود که با چه کسی صحبت می کند برای همین به او گفت: همیشه شنیده بودم شما گریم ها چقدر بزن بهادر و گردن کلفت هستین...ولی مادرت ناامیدم کرد. البته منم یه جورهایی غافلگیرش کردم. نیک بی توجه به این حرفها پرسید: چطور جولیت رو قانع کردی که باهات همکاری کنه؟ کنث خیلی راحت پاسخ داد: کار سختی نبود !...! بذار اینطوری بگم که نیازهاشو برطرف نمی کردی! و بعد ب در جوب نیک که از جای اوس وال می کرد گفت که او مسیر تاریخ را عوض کرده و پاداش خوبی گیرش می اید و بعد او ونیک با هم دگیر شدند.

وو و هنک بیرون انبار منتظر بودند. وو نگران بود مبادا کنث نیک را بکشد. و هنک به او پاسخ داد اگر اینکار را بکند، آنها کنث را خواهند کشت.

422 keneth dead

درگیری سختی بود. کنث واقعا فرد قوی بود ولی نیک وی را با مچ بندی که با آن گلوم کایدس را می کشد کشت و پیش از اینکار به او گفت: این به خاطر مادرمه!

هنگامی که از انبار بیرون آمد گفت که جسد وی همانجا بماند و باید به دنبال جولیت بروند. هنک پیشنهاد کرد که از ترابل کمک بخواهند.

سر شام ترابل در مورد عدم حضور جولیت سوال کرد و وقتی به او گفتند که جولیت هگزن بیست شده و چه کار هایی طی این مدت انجام داده موهایش سیخ شد. نیک سر رسید و ترابل با حیرت پرسید که جولیت هگزبیست است؟ نیک در دو جمله جواب ا را داد: آره، اون با سلطنتی هاست. هنک به اوگفت که به کمکش نیاز دارند. ترابل قمه اش را د غلاف چپاند و گفت : پایه ام، اصلا نباید می رفتم . وو به آنها زنگ زد ومحل حضور جولیت را به آنها اطلاع داد. روزالی و باد و آدلیند در خانه ماندند وبقیه برای مسلح شدن به ادویه فروشی رفتند.

تیر ها را با سم زیگبارست پر کردند. ترابل چماق برداشت و نیک کمان صلیبی را هنک چاقوی سه تیغه را انتخاب کرد و مونرو ووگش را بر هر سلاحی ترجیح داد. پیش از خروج ، ترابل از نیک پرسید: اگه جولیت رو پیدا کردیم ، چی کار کنیم؟ نیک بازگشت و به او گفت: بکشنیش

در راه رسیدن به خانه سلطنتی ها وو نیز به آنها ملحق شد و گفت که نمی توانسته بعد از کاری که با مادر نیک کرده اند آنها را رها کند. و اشاره کرد که با خود یک شاتگان آورده است. آنها پیاده به سمت خانه به راه افتادند.

در طی درگیری خونینی که رخ داد، تنها شاه جولیت و دایانا موفق به فرار با یک هلیکوپتر شدند و بقیه افراد از دم کشته شدند.

وقتی به خانه باد برگشتند، بنا شد آدلیند آنجا بماند وبقیه با توجه به تمام شدن ماجرا و از دست رفتن دایانا سر خانه و زندگیشان برگردند. نیک با حال بسیار گرفته ای به خانه رفت.

شان از شنیدن اینکه دایانا نزد پدرش است بسیار ناراحت و غمگین شد و پس از شنیدن خبر مرگ کنث تصمیم گرفتند او را به جای جک قصاب معرفی کنند.

در هلیکوپتر دایانا به پنجره اشاره کرد. شاه به پنجره چشم دوخت و صورت خود را به شکل یک اسکلت دید. که کمک خلبان برخاست و او را از در هلیکوپتر به بیرون پرتاب کرد. وی مارتین مایزنر بود. همانکسی که دایانا را دنیا آورد و به روش های مختلف او و مادرش را از وین در برد و به دست کلی برکارد رساند. او لبخندی به دایانا زد وگفت: مرگ بر شاه!!!! داینا به او خندید.

نیک به خانه بازگشت. جولیت درخانه منتظرش وبد. او به نیک گفت که نمی دانسته کنث با مادر وی چکار خواهد کرد. نیک به

422 nick is killing juliet

او حمله کرد و می خواست او را بکشد. بر خلاف تصور -همه آدم هایی که فیلم را می دیدیدند!- جولیت کوچکترین مقاومتی در مقابل این کار انجام نداد و به نیک اجازه داد تا هر جایی که می تواند گلوی او را فشار دهد و به نیک گفت که او را بکشد. ولی نیک نتوانست. او جولیت را رها کرد و بعد سر جولیت داد زد که از خانه بیرون برود. جولیت اینبار به نیک حمله کرد وبعد از کلی زدن او ، نیک به او گفت که دیگر با وی نخواهد جنگید و جولیت گفت مشکل این است که او هنوز نیک را دوست دارد و برای آخرین جمله گفت: خداحافظ نیک و دستش را بالا آورد که ترابل فریاد زد: خداحافظ جولیت. جولیت به سوی بازگشت و ترابل با کمان صلیبی به او شلیک کرد. جولیت روی زمین افتاد و خون از کنار دهانش بیرون ریخت. نیک او را در آغوش گرفت و انم او را صدا زد . ترابل با چهره ای متاسف مردن جولیت در آغوش نیک را نگاه کرد .

422 juliet is dead

در خیابان تعدادی ماشین سر رسیدند و چاوز از آن پیاده شد و گفت: برید اون (ضمیر مونث) رو بگیرید.

پایان فصل 4[]

خلاصه[]

کشف وحشتناکی نیک را در مسیر انتقام قرار می دهد. با کشف یک موضوع، نیک برای انتقام گیری از خانواده های سلطنتی بر می خیزد و ترابل نیز در این راه به وی کمک میکند. بااینحال جولیت همچنان در مسیر تاریک پیش می رود. آدلیند، مونرو ،روزالی وو و شان در این قسمت حضور دارند.

وسن ها[]

بلوت باد

فوکس باو

نیم زابر بیست

هگزن بیست

هوندیگر

استاین آدلر

آیز بیبر

دقت بیشتر[]

این قسمت در تاریخ ٧ آوریل فیلم برداری شد. معادل ١٨ فروردین ١٣٩٤

جولیت سیورتون در این قسمت توسط ترابل کشته شد.

ترابل پشت تبفن با کسی صحبت کرد که از هویت وی اطلاعی در دست نیست.هر چند که به احتمال زیاد وی با چاوز صحبت می کرد.

ریزه کاری[]

"غرش کن هاوک و سگ های جنگ را از قنلاده هایشان آزاد ساز!" هاوک به معنای نوعی طوفان نیز هست و بیشتر در اصطلاحات جنگی به کار می رود. ولى معناى رايج آن "آشوب است" و اينجا با اين عنوان به كار رفته است.

غرش کن هاوک به معنای دستور حمله برای تاراج و ویرانی است.

تصاویر[]

تصاویر پشت صحنه[]

شماره فصل

4

شماره قسمت 22
بازیگران اصلی دیوید گیونتولی در نقش نیک برکارد + بتسی تالوچ در نقش جولیت+ راشل هورنزبی در نقش هنک گریفین+ سالیس ویر میشل در نقش مونرو+ ساشا رویتز در نقش شان رینارد+ کلیر کافی در نقش آدلیند شید+ رجی لی در نقش درو وو+ بری ترنر در نقش روزالی کالورت
بازیگران کمکی جاکلین توبینی در نقش تریسا روبل + نیکو اونز سویندل در نقش کنث+ الیزابت رودریگز در نقش چاوز +فیلپ آنتونی رودریگز در نقش مارکوس راسپولی + دامین پوکلر در نقش مارتین مایزنر +دنی برونو در نقش باد وورستر
وسن ها بلوت باد+هگزن بیست+ هوندیگر+ فوکس باو + آیزبیبر+استاین آدلر
موجودات گریم + بلوت باد+هگزن بیست+ هوندیگر+ فوکس باو + آیزبیبر+استاین آدلر
ارگان اداره آگاهی پرتلند+ ورات+خانواده سلطنتی+ گروه علاقه مند به ترابل
مکان خانه مونرو+خانه نیک+کلانتری+ادویه فروشی
Advertisement