این نوشته کامل شده است این نوشته ممکن است دارای غلط املایی باشد. در رفع آن کوشا هستیم. صبر داشته باشید. |
بی رحم | |
---|---|
کد |
307 |
نقل قول |
جان درایدن |
نویسنده |
توماس یان گریفین |
کارگردان |
ترنس اوهرا |
قسمت بعد |
|
قسمت قبل |
بی رحم[]
قسمت بی رحم قسمت هفتم از فصل سوم و قسمت پنجاه و یکم از ابتدای سریال گریم می باشد که در تاریخ 22 آذر 1392معادل با تاریخ میلادی 13 دسامبر 2013 از شبکه NBC پخش گردید.
داستان[]
مردی تعداد زیادی وسیله فلزی را در یک بشکه ریخت.
آدلیند با شاهزاده جانشین اریک آشنا شد: پرنس ویکتور. وی گمان می کرد هر اتفاقی که برای اریک افتاده است ناشی از کاری بوده که وی در پورتلند مرتکب شده است. او به آدلیند گفت که همچنان تحت محافظت خانواده باقی خواهد ماند و به عنوان وکیل فعالیت خواهد کرد. وی همچینین از آدلیند خواست هر چه اطلاعات در مورد گریم دارد را به او بدهد.
مرد بزرگی وارد یک خانه شد وکیسه ای در دست داشت. وی دزد بود و در این میان صاحبخانه سر رسید.سعی کرد از خودش دفاع کند ولی مرد به شکل یک کروکودیل عظیم ووگ کرد و به وی هجوم ببرد. او دست صاحبخانه را کند و گردن او را شکست.
نیک وهنک از مشاهده دست کنده شده و خون پاشیده شده روی سقف متوجه شدند با وسن بسیار عظیمی طرف اند. گمان آنها به سوی زیگبارست رفت.
در کلانتری معلوم شد که صاحبخانه تازه از مسافرت برگشته بوده است همچینی گزارشاتی مبنی بر ورود غیر قانونی به خانه هایی که کی از آنها بسیار نزدیک به خانه مقتول بود دیده می شد. قرار شد. هنک به سمساری ها زنگ ببزند و نیک به دیدن هارپر پزشکی قانونی برود.
بر اساس گفته های هارپر ،موجودی که به پسر حمله کرده بود به قدری به وی صدمه زده بود که نجات پسر عملا ناممکن بوده است. دست وی در حین تکان دادن شدید که موجب ضربه مغزی و شکستگی گردنش شده است کنده شده بود.
در خیابان کارگر های شهرداری در صدد باز کردن لوله فاضلاب بودند یکی از آنها داخل لوله بود و موجودی به او حمله کرد. فریادهایش موجب شد که او را بالا بکشند و بقایا وی از کانال بیرون آمد.
سباستین به مکانی رفت که شان و مایزنر در آن پناه گرفته بودند معلوم شد که اعضای جبهه مقاومت روز بعد ملاقاتی دارند . او جریان به قدرت رسیدن ویکتور را گفت و بعد که شنید ورات به خانه امن آنها حمله کرده متوجه شد که برسلاو خانه را ترتیب داده بوه است.
نیک وهنک به صحنه قتل کارگر شهرداری رفتند. زخم های کاملا مشابه پسری بود که صبح جسدش را یافته بودند. در این میان وو به آنها گفت که احتمالا کار تمساح است. و بعد هر سه داخل فاضلاب رفتند. آنها کلی خرت و پرت پیدا کردند که شبکه فاضلاب را مختل کرده بود و بعد پای چپ کارگر شهرداری که مفقود شده بود.
در کلانتری آنها مشغول ربط دادن سرقت ها به وسایل یافته شده بودند. نشانه های زیادی بود که از خانه هایی نزدیک مجراهای فاضلاب سرقت شده است. از طرف پزشکی قاونونی به آنها تماس گرفته شد و به آنها اطلاع دادند نزدیک ترین آرواره موجود به زخم های دبن مقتولین ، آرواره تمساح است. سپس وو گفت: مشکل اینه که تمساح از خونه مردم دزدی نمی کنه.
در خانه مونرو، پس از توصیف زخم ها ، مونرو گفت که موجودی که با آنها طرف اند احتمالا یک گلوم کایدس است و توضیح داد که تا به حال یکی از آنها را ندیده و تنها در موردشان شنیده است. قرار شد که به تریلر بروند، کتابهایشان را بیاورند. زیر امونرو روزالی را دعوت کرده بود ونهایتا قرار شد به جولیت هم زنگ بزنند که بیاید.
در کتاب اجداد نیک نوشته شده بود که گلوم کایدس ها در کانال های فاضلاب زندگی می کنند ومدتی از سال را به خواب می روند. در این بازه به خواب رفتن آنها انواع وسایل را می دزدند و به خوابگاه خود می برند. نویسنده همچینین تاکید کرده بود که گاز های این وسن انجتناب ناپذیر است برای همین یک مچ بند با خود برده تا با آن هم از خود دفاع و هم به وی حمله کند.ساعد پوش به گونه ای طراحی شده بود که از زیر آن چاقویی بیرون می زد. نیک با دیدن عکس وسیله گفت که در تریلر یکی از آنها را دیده بوده است. قرار شد به مجرا فاضلاب برگردند.
آنها ابتدا نقشه های فاضلاب شهری را از دفتر اداره آب و فاضلاب گرفتند تا بتوانند محل خروج گلوم کایدس را بیابند و بعد تریلر رفتند. نیک ساعد پوش را برداشت-به افتخار اجدادم- و هنک یک شاتگان- تریپ قرن 21- و راهی فاضلاب شدند.
در کنال فاضلاب نیک صدای تیک تیک ها زیادی شنید که کاشف به عمل آمد که معتلق به تمامی ساعت هایی بوده که گلوم کایدس دزدیده است. در میانه بررسی خوابگاه وی که آن را به طور تصادفی کشف کردند خود گلوم کایدس سر رسید. پس از یک زد و خورد نیک گلوم کایدس را که گاز محکمی از ساعد پوشش گرفت به یک طرف انداخت و هنک با اسلحه او را نشانه رفت تا حرکت نکند. گلویم کایدس با دیدن نیک گفت: دکاپیتاری!
شان ، مایزنر و سباستین راهی جلسه شدند. جلسه در یک خانه ویلایی دورتر از شهر بود. هنگامی که به آنجا رسیدند متوجه شدند که برسلاو درحال شکنجه شدن است. وی که به انها خیانت کرده بود تحت شکنجه حرف نمی زد. ظاهرا خود برسلاو هم نمی دانست که معشوقه اش برای خانواده سلطنتی کار می کند. وی نگران بود آنها زن را بکشند ولی در نهایت به بازجوی خود نام زن را گفت. سپس دیگران او را از انبار بیرون بردند.
جو سنگین شکسته شد. فرنای -مرد بازجو -با سباستین دست داد و به گرمی با او احوال پرسی کرد و بعد به شان گفت: تو شان رینارد هستی؟ شان او را می شناخت و گفت او مادرش را نجات داده است. فرنای نیز در کنار خود بودن شان را پاداش نجات مادر او خواند.
سپس مانند هر میزبان با فکر دیگری آنها را به ویلا راهنمایی کرد
گلوم کایدس بازداشتی قبلا دوبار به جرم ورود غیرمجاز بازداشت و بعد آزاد شده بود –کمبود مدرک- نیک و هنک به او گفتند که او را به جرم سرقت و قتل یاداشت خواهند کرد وبهتر است اعتراف کند. مرد لبخند عجیبی به آنها زد وگفت: برید خونه و هر کاری که می خواید بکنید. دارین وقتمو هدر میدین.
هنک گفت که نمی داند مردک به چه فکر می کند ، او گیر افتاده است و رد حضورش همه جای صحنه جرم وجود دارد سپس گفت که به خانه می رود.
نیک با مونرو و روزالی تماس گرفت و پرسید: دکاپتاریه معنیش چیه؟ روزالی گفت: یعنی گریم، کسی که سر رو قطع می کنه.
هنک به خانه رسیده بود که نیک با وی تماس گرفت و به او گفت که گریگوری-گلوم کایدس- تنها اقدام به سرقت نمی کرده است زیرا فاصله زمانی دو سرقت خیلی کمتر از آن بوده که کسی بتواند در دو محله مختلف آن را مرتکب شود. پس از قطع کردن گوشی یک گلوم کایدس دیگر به هنک حمله کرد. نیک دم درخانه هنک رسید ومتوجه شد هنک به او زنگ می زند ولی به جای صدای هنک صدای گلوم کایدس را شنید که به او گفت اگر دوستش را آزاد نکند تکه های هنک را در همه جای فاضلاب خواهد یافت. و محل قرار را در همان کانال فاضلاب گذاشت.
نیک به کلانتری رفت و گریگورک را بیرون آورد. و به او گفت اگر هنک بیمرد با یک پلیس طرف نیست.
دم در فاضلاب نیک به گوشی هنک زنگ زد وگفت ار صدای هنک را نشنود دوست او را خواهد کشت. و صدای هنک برای لحظه ای آمد و بعد مرد پشت خط گفت: حالا برادرم رو بیار.
در مسیر کانال فاضلاب، گریگوریک به نیک گفت که پدر بزرگش آنها را از گونه نیک می ترسانده ولی از این زاویه زیاد ترسناک به نظر نمی آید.
در ابتدا دو گلو کایدس بودند ولی هنگامی که هنک ازاد شد به نیک گفت که سه تا هستند آنها به خاطر گریم بودن نیک به آنها حمله کردند ولی نیک با همان مچ بند هر سه تا را کشت.
در وین آدلیند مایع قرمز رنگی که از شکم خانم پش در آورده بود را به شکمش می مالید و مایع اندکی بعد ناپدید می شد. در اتاق او دروبین امنیتی وجود داشت و ویکتور وی را زیر نظر گرفته بود.
نیک ساعد پوش را در کمد گذاشت و بعد با لبخند گفت: " دکاپیتاری... یکجورایی ازش خوشم میاد" و در را بست.
وسن ها[]
دقت بیشتر[]
برای نخستین بار نام دیکاپیتاری که در زمان های گذشته برای نام بردن گریم ها به کار می رفت گفته شد.
آدلیند در حال ادامه تشریفات آلایش بود
ریزه کاری[]
ساعد پوشی که در قسمت دیدید در واقع یک وسیله محافظت از بالای زانو بوده است.
قسمتی که از من و تو پخش شد ، دارای ظرافت هایی در ترجمه بود . به طور مثال بخشی از فیلم در متن انگلیسی هنک به گلوم کایدس می گوید: you move... you never move again که ترجمه آن میشود: اگه تکون بخوری، دیگه تکون نمیخوری. در ترجمه من و تو این جمله به این صورت معنا شده بود:جم بخوری یک کاری میکنم که دیگه مامان جونت رو نبینی.
تصاویر[]
شناسنامه قسمت | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|
شناسنامه قسمت
شماره قسمت :7 شماره فصل:3
|