ویکی Grimm
Register
Advertisement
ویکی Grimm
Wrong 2 این نوشته کامل شده است
این نوشته ممکن است دارای غلط املایی باشد. در رفع آن کوشا هستیم. صبر داشته باشید.
کوزه شیطان
207 bottle imp

کد

207

نقل قول

جن درون بطری

نویسندگان

آلن دی فیوره

کارگردان

دارنل مارتین

قسمت بعد

وجه دیگر

قمت قبل

بر روی بدن بیجان من

نام انگلیسی

The Bottle Imp

کوزه شیطان[]

قسمت کوزه شیطان قسمت هفتم از فصل دوم و قسمت بیست ونهم از ابتدای سریال گریم می باشد که در تاریخ 21 مهر 1391معادل با تاریخ میلادی 12 اکتبر 2012 از شبکه NBC پخش گردید.

داستان[]

نیک در خانه بود و ناگهان جولیت به او گفت که همه چیز را به یاد می آورد. او که از شدت خوشحالی سر از پا نمی شناخت او را در آغوش گرفت و بعد جولیت در گوشش زمزمه کرد: وقتشه بیدار بشی... نیک از خواب بیدار شد. گوشی اش زنگ می زد و فرارسیدن صبح را خبر می داد.

دختر کوچولویی روی پلکان جلوی خانه نشسته بود و منتظر پدرش بود. پدرش آمد و او را سوار ماشین کرد .

مونرو به مغازه روزالی رفت تا در نبود او به کارهایش رسیدگی کند. روزالی با او تماس گرفت و مشخص شد که وضع خاله او هنوز چندان خوب نیست. علاوه بر این روزالی به خاطر آنجلینا به او تسلیت گفت و بعد به او توضیح داد که یک نفر امروز برای دریافت یک سفارش می آید که می بایست موادی را ترکیب کرده و با یک کلاه به وی بدهد

پدر و دختر به یک پمپ بنزین رفتند. مرد پمپ بنزینی گفت که دستگاه کارتخوان کارت او را نمی خواند مرد خشمگین شد و فریاد زد که دستگاه دیگری را امتحان کند. سپس از ماشین پیاده شد . به دخترش گفت همانجا بماند و به دنبال مرد وارد مغازه شد تا کارت بکشد. مسئول پمپ بنزین صدای رفت و آمدی را در عقب مغازه شنید و به آنجا رفت. چیزی به او حمله کرد و او را کشت.

مرد به طرز فجیعی کشته شده بود. وو در حالی که مزه می پراند این موضوع را به آنها گفت و بعد ذکر کرد که دوربین امنیتی نیز شکسته  است. قرار شد اطلاعات کارتخوان را نیز بررسی کنند.

مرد ماشینش را کنار زد. از ماشین پیاده شد. آشفته بود و نمی دانست چه باید بکند.دخترش از نگاه کردن به او طفره می رفت. او به دخترش گفت که پلیس آنها را دنبال خواهد کرد وتصمیم گرفتند ماشینشان را عضو کنند.

در کلانتری معلوم شد نام مرد ویلیام رابرت گرنجر است.  و پلاک ماشین نیز با این نام مطابقت می کند. آنها تصمیم گرفتند به خانه وی بروند.

گرنجر و دخترش مردی را قانع کردند که آنها را تا جایی برساند.

کسی که روزالی وعده داده بود مازهرتی بود که توانایی حفظ تعادلش را نداشت. مونرو دارو را ترکیب کرد و به او داد. البته حواسش نبود که به یک ماده را اشتباه ریخت.

پلیس وارد خانه گرنجر شد. در همه جای خانه نشانه ها ی درگیری وجود داشت. تا اینکه نیک در حمام را باز کرد و زن گرنجر را دید که به شدت زخمی شده و  به دیوار تکیه داده است.با دیدن نیک از دخترش پرسید و می خواست بداند او در خانه آنها چه میکند ولی پیش از آنکه نیک جوابی به او بدهد زن ووگ کرد و با دیدن نیک از هوش رفت. نیک بهت زده از این حادثه به هنک گفت که با آمبولانس تماس بگیرد.

معلوم شد که زن و شوهر از هم جدا شده بودند ومرد هم هفته پیش کارش را از دست داده است. تمام حسابهایش خالی است . وو برای بازرسی خانه او رفته بود.

در ماشین مرد غریبه رادیو نام دختر گرنجر را تکرار کرد ومرد مجبور شد راننده را بزند و ماشین را بردارد.

سپس در لبتاپ گرنجر که از خانه اش به دست آمده بود اطلاعاتی در مورد ساختن کلبه شکار زیر زمینی جلیقه ضد گلوله و کلی چیز دیگر پیدا کردند.

در این میان جولیت که آمده بود تا سری به نیک در محل کارش بزند تا شاید او را به یاد بیاورد ،شان را دید. شان به او گفت که نیک خیلی نگران او بوده است و برایش آرزوی بهبودی کرد.

نیک ،هنک را به تریلر برد. هنک که حسابی از آنچه پیش رویش می دید هیجانزده شده بود پس از بررسی تریلر به نیک گفت که زندگی واقعا عجیبی دارد. نیک عکسی که از زن کشیده بود را به او داد و گفت که دنبال چنین چیزی میگردند.هنک هنوز در بهت بود.

تلفن شان زنگ خورد و صدای آدلیند پشت خط را شناخت. از قرار معلوم او از مرگ مادرش خبردار شده بود. شان از او پرسید که کجاست و آدلیند پاسخ داد : جایی که تو هیچوقت پیدام نمی کنی. سپس شان به او گفت که جولیت به هوش آمده است. آدلیند بلافاصله فهمید چطور این اتفاق افتاده و بعد به شان گفت که احتمالا او روزهای جالبی را پیش رویش دارد. شان گوشی را قطع کرد و ناگهان دید تمامی صفحه لبتاپ پیش رویش با نام جولیت پر شده است.

درنگ زورن، این وسنی بود که آنها یافتند. معلوم شد این وسن در هنگام ترس در خانه های زیر زمینی پناه می گیرند و بر اساس جا سازی GPS سخت نبود که جای آن را بیایند. در این میان نیک تصمیم گرفت کمد سلاح هایش را به هنک نشان دهد و چشم هنک به سلاح فیل کش افتاد و در مورد اولگ استارک سوال پرسید نهایتا نیک اعتراف کرد که اولگ استارک یک زیگبارست بوده و او نمی توانسته از پس او بر بیاید.یکی باید با یک سم مخصوص اولگ استارک را از پا در می آورده است. ولی هنک اصرار داشته که نیک در آن زمان در بیمارستان بستری بوده است. نیک ابتدا نمیخواست چیزی بگوید ولی بعد گفت که کار مونرو بوده است.

گرنجر در کانالی بود و به دخترش گفت که فردا برای شکارخواهند رفت و او نباید از آنجا خارج شود.

روزالی با مونرو درمورد محلول سفارشی تماس گرفت و مونرو ناگهان متوجه شد که اشتباه محلول را ترکیب کرده است و آنچه انجام داده مثل یک فاجعه می ماند.

پلیس توانست زیر زمین را پیدا کند. نیک شخصا آپریل را پیدا کرد.

مونرو به خانه آن مرد رفت و متوجه شد او با اره برقی به جان وسایل خانه اش افتاده است. پس از یک زد وخورد کوتاه او پادزهر را درکلاه مرد ریخت.

آپریل می گفت که نمی داند پدرش کجاست. از طرف انجمن حمایت از کودکان او را با خود بردند تا مادامی که مادرش خوب شود از او نگهداری کنند.به نیک و هنک نیز خبر دادند که گرنجر سروقت زنش رفته است.

آنها برای بازداشت او رفتند ولی  معلوم شد که هیچ کدام از اینکار ها تقصیر مرد نبوده بلکه دختر کوچک اپریل به دلیل بلوغ زودهنگامش و تبدیل شدن به یک درنگ زورن پیش از 13 سالگی کنترل خود را از دست داده است.

نیک و هنک به خانه موقتی رفتند که آپریل آنجا بود. در آنجا پسر بچه ای سربه سر آپریل گذاشت و او را اذیت کرد. مرد خانه نیز طرف پسر را گرفت و آپریل به او حمله کرد. خانواده فرار کردند ولی وقتی نیک و هنک به آنجا رسیدند آپریل با آرامش و شادی مشغول تاب بازی بود درحالی که تکه های گوشت مرد هنوز لای دندان هایش دیده می شد. او به نیک لبخند زد و گفت که او را می شناسد واز او خوشش می آید و به بازی ادامه داد.

در کلانتری حبس آپریل را تا سن 18 سالگی اش تعیین کردند.مسئول زندان بچه ها به دیدن نیک آمد و به او گفت که او از آپریل مراقبت خواهد کرد. نیک پرسید: می تونید اینکار روبکنید؟ و زن به شکل یک لوئن ووگ کرد.

جولیت به نیک زنگ زد ومعلوم بود قرار است یک شب رمانتیک را با هم بگذرانند. سر شام نیک به جولیت گفت که زمانی آندو با هم می رقصدیدند . جولیت برخاست و با نیک رقصید ولی ناگهان میان رقص به جای چهره نیک چهره شان رینارد را دید. وحشت زده بر جا ماند و از نیک که پرسید: چی شد؟ فاصله گرفت .

وسن ها[]

بلوت باد

مازهرت

فوکس باو

درنگ زورن

لوئن

دقت بیشتر[]

هنک برای نخستین بار وارد تریلر شد.

ریزه کاری[]

در مورد مفهوم مشکلی که برای جولیت و شان پیش آمده است،شان میداند ولی جولیت از آن بی خبر است

تصاویر[]

شناسنامه قسمت
شناسنامه قسمت

شماره قسمت :7 شماره فصل:2


شخصیت بازیگر
نیک برکارد دیوید جیونتولی
هنک گریفین راسل هورنزبی
شان رینارد ساشا رویتز
جولیت سیلورتون بتسی تالوچ
درو وو رجی لی
روزالی کالورت بری ترنر
مونرو سالیسی ویر میشل
آدلیند شید کلیر کافی

شخصیت بازیگر
ویلیام گرنجر جان استوارت
آپرل گرینجر جید پیت جان

موجود شخصیت
بلوت باد مونرو
مازهرت مشتری
درنگ زورن ویلیام گرینجر
آپریل گرنجر
خانم گرنجر
فوکس باو روزالی کالورت
لوئن مسئول اصلاح و تربیت
گریم نیک برکارد

مکان ها تشکل ها
اداره پلیس پرتلند
تریلر
Advertisement