ویکی Grimm
Register
Advertisement
ویکی Grimm
Juliet searching این نوشته در دست تکمیل است
لطفا تا پایان کار صبور باشید شما می توانید با اضافه کردن اطلاعات و گسترش این نوشته به ما کمک کنید.
بی نام
216 nameless

کد

216

نقل قول

رامپل استیلت اسکین

نویسنده

آکلا کوپر

کارگردان

چارلز هاید

قسمت بعد

یک فوکس باو عصبانی

قسمت قبل

آقای ساند من

نام انگلیسی

Nameless

بی نام[]

قسمت بی نام قسمت شانزدهم از فصل دوم و قسمت سی و هشتم از ابتدای سریال گریم می باشد که در تاریخ 9 فروردین 1392معادل با تاریخ میلادی 29 مارس 2013 از شبکه NBC پخش گردید.

داستان[]

در جشنی که به مناسبت پرده برداری از بازی اینترنتی جنگل سیاه در شرکت سازنده آن بر پا شده بود موجودی به دوست پسر سر برنامه نویس بازی حمله کرد و او را با چنگال اسيدى اش دو تکه کرد.

شان و رابط سلطنتی اش با هم قرار ملاقاتی تنظیم کردند. رابط نمی دانست کسی در تعقیب اوست.

جولیت که گمان می کرد آنچه می بیند روح است به خانه آمد و شروع به حرف زدن کرد و بعد متوجه شد با خودش حرف می زند.

هنک معتقد بود جسد دو شقه شده با اسید چیزی نیست که آدم هر روز ببیند. سپس وو توجه آنها را به نوشته ای روی دیوار جلب کرد: بازی مرا بازی کن...

مسئول شرکت به آنها گفت که برودی کرافورد –مقتول-با همه خوب کنار می آمده است. وی یکی از افراد گروه نویسنده بازی بوده است. هم تیمی های او: جنا مارشال، ویکی ادواردز و رشید راژو هستند.

رئیس شرکت گفت کدی که این تیم نوشته اند پیشرفت بسیار بزرگی در زمینه بازی های اینترنتی محسوب می شود زیرا صد ها نفر همزمان می توانند با هم در یک محیط بازی کنند. امکانی که در سایر بازی های اینترنتی موجود نیست.

هنک در مورد رابطه مقتول با دیگران پرسید و رئیس آنها گفت که وی با جنا مارشال کمی رابطه بیشتر از دوستی داشته اند.

از جنا مارشال و بقیه نیز اطلاعات خاصی به دست نیامد. در این میان کسی با ویکی اسپنر-یکی دیگر از برنامه نویسان- تماس گرفت و به او گفت: بازیم رو بازی کن! آنها متوجه شدند که این شخص همان قاتل است .شماره داخلی از دفتر برودی کرافورد گرفته شده بود.

نیک ، وو و هنک به آنجا رفتند ولی کسی در دفتر حضور نداشت ولی روی میز او کارت شناسایی برودی کرافورد بود که از وسط به دو قسمت شده بود. و سه برگه از ابتدای سه کتاب مختلف که بر روی هر کدام یک کلمه نوشته شده بود:

کتاب جنون با کلمه " نام" ، یک یانکی اهل کنکتیکات در دربار شاه آرتور با کلمه " من" و آلیس در سرزمین عجایب با کلمه "چیست"

پیام قاتل: نام من چیست؟

در کلانتری معلوم شد یک نفر دقیقا ٢٢ دقیقه قبل از تماس با پلیس تمام دوربین ها را از راه دور قطع کرده است. وو معتقد بود کسی که اینکار را کرده یک خوره کامپیوتر است. در مورد بقیه  نوشته ها و پیام ها نیز کسی نظری نداشت جز وو. او گفت که هر سه کتاب را خوانده است. این کتاب ها تخیلی اند. پس از رفتن وو، هنک از نيك پرسید: ممکنه کار یک وسن باشه؟ نیک امیدوار بود که با یک انسان جامعه ستیز روبرو باشند.

مونرو در مورد وسنی که نیک می گفت اطلاعی نداشت و بعد آندو در مورد جولیت صحبت کردند. نیک دلش برای جولیت تنگ شده بود ولی نمی خواست به او فشار بیاورد.

مونرو به او یاد آوری  کرد که تا هروقت که بخواهد می تواند در خانه او بماند و نیک سپاسگزارانه به او لبخند زد. در این میان مونرو که روز بعد برای تعمیر یک ساعت بايد هشیار می بود برای خواب رفت و رئیس شرکت نیز با نیک تماس گرفت و اسم دوست پسر سابق جنا به نام ریلی کوپر را به آنها داد. البته وی از آن شرکت خارج شده بود.

جولیت همچنان شبح نیک را می دید و سعی میکرد بفهمد نیک قصد دارد چه به او بگوید.

هنک و نیک روز بعد سراغ ریدلی کوپر رفتند. او خواهرش دو بازیکن حرفه ای جنگل سیاه بودند. آنها از وی در مورد قتل برودى پرسیدند و آن دو توضیح دادند که آنها همینجا پای سیستم بوده اند و شرکت حتما صدای آنها را ضبط کرده است. سپس گفتند که شخصیت برودی کرافورد شب گذشته توسط "بی نام" به همان طریقی که برودی کرافورد واقعی مرده است کشته شد.

وو کشفیات جدیدی در مورد سه کاغذ به آنها داد: آنها با نام مستعار نوشته شده بودند. نیک به آنها گفت که بهتر است این بی نام را در بازی زیر نظر بگیرند و بفهمند دفعه بعد چه کسی را خواهد کشت.

جولیت نزد مونرو و روزالی آمد و فهمید آن دو با هم رابطه دارند. سپس به آنها گفت که چه دیده است. مونرو با یاد آوری اینکه چیزی که از نیک دیده –نیک خیس بود- مربوط به شب از هوش رفتنش است او را به این نقطه رساند که احتمالا حافظه اش دارد برمیگردد. قرار شد مونرو و روزالی شب به خانه او بروند.

به دلیل تعدد نام ها بسیار سخت بود که "بی نام" را شناسایی کنند. در این میان آنها متوجه شدند که وی یکی دیگر از کاراکتر های بازی با نام "دختر آسیابان" را کشت. وی  "ویکی اسپنسر" بود.

قاتل با جنا مارشال تماس گرفت و گفت: اسمم رو حدس زدی؟ جنا با زاری و التماس گفت: نه لطفا بگو کی هستی؟ و قاتل به او گفت که ویکی دارد می میرد تا به وی کمک کند تا نام او را به یاد بیاورد.

و یکی کشته شده بود. بدنش از وسط دو تکه شده و روی دیوار نوشته شده بود: نام مرا حدس بزن. و یک جدول سودوکو که بعضی از خانه های آن رنگی بودند. وو داوطلب شد تا جدول را حل کند.

مونرو و روزالی شب خانه جولیت آمدند و جولیت جریان آنچه در مورد نیک می دید را برایشان توضیح داد . صحنه ای که میدید مربوط به حضور نیک در تریلر خاله مارى بود.

در کلانتری وو یک تاریخ را کشف کرد و معلوم شد که جنا مارشال با متخصص کامپیوتری که نامش با حرف "ت" شروع می شده آشنا شده بوده است. وی کمک کرده تا آنها کد را کامل کنند و در عوض از جنا خواسته تا آن دو با هم بیرون بروند. ولی جنا این كار را نکرد زیرا از وی خوشش نیامده بود. کاغذ ها اشاره به رستوران  قرار ملاقات با نام :"نام مستعار" داشته اند، سودوکو تاریخ و ساعت ملاقات را مشخص می کرد.

و مونرو از دهانش در رفت و در مورد تریلر گفت. جولیت می خواست تریلر را ببیند. مونرو گفت که باید اول از نیک بپرسد.

شان با رابطش سباستین قرار گذاشت.

معلوم شد کسی که جنا در موردش حرف می زند یک پیمانکار مستقل است که شب ها کار میکند و همه سیستم ها را دستکاری کرده تا کسی پیدایش نکند.

در تریلر نیک و هنک فهمیدند که احتمالا با یک "فوکس تویفل ویلد" طرف اند. چیزی که جالب بود این امر بود که ظاهرا اسم همه آنها با یک سری حروف مشخص ساخته شده بود. آنها اسامی را نوشتند و به کلانتری بردند.

وو تمام اسامی را که با این نام ها ساخته می شدند را پیدا کرد و شرکت تصمیم گرفت تمام اسم ها را مطابقت دهد. تا اینکه آنها به نام "ترنکت لیپس لامز" رسیدند.

جنا موفق شد در بازی "بی نام" را بکشد. البته حواس بی نام هنگامی پرت شد که جنا در بازی نام او را گفت. ترینکت لیپس لامز به شدت عصبانی شد و به شکل فوکس تویفل ویلد ووگ کرد و از سقف اتاق آويزان شد.

شان و رابطش در کافه ای دیدار کردند. آنها درمورد جبهه مقاومت و فردی به نام مایزنر صحبت می کردند. معلوم بود که شان با جبهه مقاومت متحد است ولی رابطش اعتماد زیادی به آنها ندارد. در این میان چشم شان به دنبال کننده سباستین افتاد و کیفی که از خود به جا گذاشته بود. وی به سرعت برخاست کیف را برداشت و به بیرون پرتاب کرد. کیف منفجر شد. کسی آسیب جدی ندید و  شان بیرون آمد مرد را کشت.

ترینکت لیپس لامز برای کشتن جنا به خانه او آمد ولی پلیس آنجا از قبل منتظر بود. نیک و هنک او را روی پشت بام گیر انداختند و وی در حالی که فریاد می زد نمی تواند ببازد خود را از روی بام به پایین پرتاب کرد.

شب هنگام که نیک به خانه آمد متوجه شد مونرو منتظرش است و بعد به او گفت که جولیت می خواهد تریلر را ببیند وگرنه برای همیشه با ترک پورتلند نیک را فراموش خواهد کرد.

وسن ها[]

بلوت باد

فوکس تویفل ویلد

فوکس باو

دقت بیشتر[]

آدلیند شید در این قسمت حضور نداشت.

شان رینارد و دستیارانش با لافر در تماس اند.

رابط رینارد نگران شخصی به نام مایزنر بود ولی شان معتقد بود تا زمانی که لازم است باید با او کار کنند.

رابط شان در مورد : برادرت و شش خانواده دیگه " صحبت کرد.

ریزه کاری[]

در لیست نام هایی که رابط شان به وی تحویل داد دو نام بارز بود:

دال آیران که نام یکی از سلسه مراتب در پارلمان ایرلند است.

جاکوب ویلهلم که می تواند اشاره به جاکوب و ویلهم گریم، در واقع برادران گریم داشته باشد.

شماره آپارتمان کوپر 216 بود که به معنای فصل 2 قسمت 16 است.

ترینکت لیپس لامز از به هم ریختن نام رامپل استیلت اسکین بدست آمده است. رامپل استیلت اسکین توانایی تبدیل کاه به طلا را داشت و ترینکت لیپس لامز توانسته بود کد های اشتباه را تصحیح کند.

ااسپینر ، نام خانوادگی دومینیک اسپینر به معنای ریسنده است، این نام نیز به داستان رامپل استیلت اسکین اشاره دارد که در دختر آسیابان می بایست از کاه طلا می بافت.

نام یکی از آواتارهای بازی دختر آسیابان بود. این اسم نیز مربوط به داستان رامپل استیلت اسکین است، زیرا دختری که می بایست از کاه طلا می بافت، یک دختر آسیابان بود.

پازل سودوکویی که ترینکت لیپس لامز به جا گذاشته بود، در واقع غیر قابل حل بود. برای حل شدن پازل 4 تا از اعداد نباید آنجا قرار می داشت.

تصاویر[]

شناسنامه قسمت
شناسنامه قسمت

شماره قسمت :16 شماره فصل:2


شخصیت بازیگر
نیک برکارد دیوید جیونتولی
هنک گریفین راسل هورنزبی
شان رینارد ساشا رویتز
جولیت سیلورتون بتسی تالوچ
درو وو رجی لی
مونرو سالیس ویر میشل
روزالی کالورت بری ترنر

شخصیت بازیگر
دومنیک اسپینر اریک لانگ
جنا مارشال کامیلی چن

موجود شخصیت
فوکس توی فل ویلد متخصص کامپیوتر
بلوت باد مونرو
فوکس باو روزالی کالورت

مکان ها تشکل ها
اداره آگاهی پرتلند
تریلر
Advertisement