ویکی Grimm
Advertisement
ویکی Grimm
Juliet searching این نوشته در دست تکمیل است
لطفا تا پایان کار صبور باشید شما می توانید با اضافه کردن اطلاعات و گسترش این نوشته به ما کمک کنید.
آقای ساند من
215 mr.sandman

کد

215

نقل قول

مرد ماسه ای

نویسندگان

آلن دیفیوره

کارگردان

نوربرتو باربا

قسمت بعد

بی نام

قسمت قبل

وسن مادرزادی

نام انگلیسی

Mr. Sandman

آقای ساند من[]

قسمت آقای ساند من قسمت پانزدهم از فصل دوم و قسمت سی وهفتم از ابتدای سریال گریم می باشد که در تاریخ 3 فروردین 1391معادل با تاریخ میلادی 22 مارس 2012 از شبکه NBC پخش گردید.

داستان[]

در یک جلسه همدردی در یک کلیسا مردی خود را با نام آندره معرفی کرد و گفت که زنش به تازگی مرده است و دیگران او را دلداری دادند.پس از اتمام جلیه آندره با دختر جوانی که به تازگی برادرش را از دست داده بود سر صحبت را باز کرد و بنا شد آندره او را به خانه برساند.

جولیت در خانه اشباح سبز رنگی را می دید که حرکت می کنند.

آندره و آن زن با هم صحبت میکردند و زن گفت که نمی خواهد بیش از این گریه کند ولی آندره گفت که اتفاقا او دلش می خواهد –دختر- گریه کند و بعد در چشمانش چیزی را فوت کرد . چشمان دختر بلافاصله نابینا شد وآندره به شکل یک پشه غول پیکر ووگ کرد و با زبان دوشاخه اش اشکهای قربانی را خورد سپس دختر را رها کرد و رفت. دختر ا ز شدت وحشت نابینا شدن فریاد می زد و کمک می خواست که یک قفسه کتاب رویش چه شد و همان زیر جان سپرد.

مونرو نیک ، هنک و روزالی  در خانه مونرو جمع بودند وشام می خوردند و در مورد اینکه رئیس کلانتری پرتلند یک زابر بیست سلطنتی است اظهار نظر می کردند.روزالی به نیک گفت که شان رینارد به طور کامل به عنوان یکی از اعضای خانواده های  سلطنتی شناخته نمی شود برای همین اینقد ر به نیک علاقه مند است و میخواهد او را پیش خود نگه دارد. آنها تصمیم گرفتند پرده از رازهای پنهان کاپیتان رینارد بردارند. به زودی...

روز بعد سر صحنه دخترک مرده را زیر قفسه پیدا کردند . چشمان دختر پر از ماسه به نظر می آمد و آثار حضور یک نفر دیگر هم در خانه مشهود بود.از روی تلفن دختر توانستند آخرین محلی که دیشب در آنجا قرار داشته را بیابند: جلسه همدردی کلیسا.

مسئول کلیسا او را شناسایی کرد واز مرگ او بسیار متاسف شد او گفت که وی دیشب با مردی تازه وارد به نام آندره از آنجا رفته است. بر اساس قوانین او نام دیگری از آن مرد نپرسیده بود. با اینحال به کلانتری رفت تا طرف را چهره نگاری کند.

آدلیند در وین با یک هگزن بیست دیگر قهوه خورد و جریان حاملگی اش از یک سلطنتی را گفت هگزن بیست که بسیار به این موضوع علاقه مند شده بود تصمیم گرفت به او در هر زمینه ای کمک کند.

در پزشکی قاونی هارپر به آنها گفت که دختر کور بوده است. هنک با حیرت گفت: گواهینامه داشته ها!  هارپر به وی توضیح داد که در چشمش نوعی عفونت انگلی متعلق به آفریقای جنوبی به نام کوری رودخانه وجود دارد ولی کرم های آن دارند می میرند چون بدن میزبان مرده است. نیک پرسید چطور ممکن است کسی به این بیماری در پرتلند مبتلا شده باشد؟ هارپر گفت تنها راه این است که وی اخیرا به آفریقا رفته باشد.

آندره به زن دیگری حمله کرده بود ولی خواهر وی در این میان سر رسید . آندره فرار کرد و خواهرش بلافاصله با اورژانس تماس گرفت.

معلوم شد دورترین نقطه ای که قربانی اول تابه حال به آن سفر کرده ایالت وایومینگ است.بیماری کوری رودخانه نیز در پرتلند اصلا اتفاق نمی افتد چون گونه ناقل آن در پرتلند زندگی نمی کنند. سپس به آنها درمورد حمله دوم خبر دادند

جولیت به مغازه روزالی رفت و از روزالی پرسید که چه به وی داده است و بعد جریان اشباح و حفره وسط خانه را برای او توضیح داد. روزالی تصمیم گرفت به خانه او برود.

نیک و هنک با خواهر قربانی دوم صحبت کردند واو تنها چیزی که یادش می آمد و دیده بود ماشین کادیلاک تیغه دار قرمزی بود که مرد با آن فرار کرد.

آنچه جولیت می دید توهمات خودش بودند. روزالی هیچ چیز نمی دید ولی می دانست که این نشانه دیوانه شدن جولیت نیست.

شان رینارد ازخواب بیدار شد او هم توهماتی مانند جولیت داشت.

نیک هنک و مونرو به تریلر رفتند و فهمیدند با یک جینمارو شانته طرف اند. این وسن از اشک افراد تغذیه می کند و معمولا در مکان های اعتراف گیری و همدردی پیدا یش می شود. او افراد را کور می کند.سپس به سراغ اعضای خانواده قربانیان خود می رود تا از اشک آنها نیز تغذیه کند.

سپس آنها برای دیدن قربانی دوم رفتند. چیز زیادی دستگیرشان نشد ولی ناگهان قربانی شروع به جیغ کشیدن کرد و کرم های داخل چشمانش از حدقه بیرون ریختند. صحنه واقعا حال به هم زنی بود.

پلیس ماشین مضنون را پیدا کرد.که مقابل یک جلسه همدردی دیگر بود.

هنگامی که به جلسه همدردی بعدی رسیدند مضنون آنجا بود آنها وی را به داخل ساختمان مدرسه دنبال کردند. نیک صدای عجیبی شبیه سر صدای پشه می شنید و به دنبال آن رفت و جینمارو شانته را پیدا کرد. در ابتدا او وانمود کرد تسلیم شده ولی بعد کرم ها قرمز را در چشم نیک ریخت و فرار کرد. نیک بینائیش را از دست داد. هنک و وو نیز نتوانستند طرف را بگیرند. نیک به هنک گفت که با مونرو تماس بگیرد. وحشت و درد با هم ترکیب شده بودند.

روزالی متوجه شد که راه معمولی برای از بین بردن کرم های داخل چشم او وجود ندارد. پس از آن نیک و هنک آمدند. روزالی نیک را جلوی چراغی گشذاست و گفت مستقیم به آن خیره شود.تا میزان رشد کر مها به حداقل برسد.

عجیب بود  ولی شنوایی نیک به حد باور نکردنی زیاد شده بود. او می توانست صدای روزالی از آن اتاق صدای وو از پشت تلفن و افراد را از روی حرکتشان تشخیص دهد. سر انجام رزوالی درمانی پیدا کرد:آنها باید جینمارو شانته را پیدا می کردند چشمش را در می آوردند با محلولی ترکیب و روی چشمان نیک می گذاشتند. پس از تماس  وو و اعلام پیدا شدن مکان ماشین ، نیک گفت که جینماروشانته به دنبال خواهر قربانی خواهد رفت. زیرا در کتاب نوشته بود که وی به سراغ خانواده قربانیان می رود.

هر 4 نفر بلند شدند تا به آنجا بروند. روزالی نیز می بایست با آنها می رفت.

جینمارو شانته به خواهر قربانی حمله کرد ولی او با تمام وجود با وی می جنگید.

آنها رسیدند وهنک گفت که نیک و روزالی در ماشین بمانند. ولی نیک پس از رفتن آنها به دنبال وی رفت  و جینماروشانته را در شیروانی گیر آورد با او در گیر شد و او را در حال ووگ کامل نگه داشت تا بقیه رسیدند وچشم او را در آودند محلول آماده شد و آن را روی چشم نیک گذاشتند. جینمارو شانته فرار کرد ولی خواهر قربانی او را با چاقو کشت.

توهم جولیت برای نخستین بار واضح شد واو به طور واضح نیک را دید.

مونرو نیک در حال تمرین بودند. مونرو میوه ها را پرت می کرد و نیک با چشم بسته و چماق آنها را می زد. شنوایی او چنیدن برابر شده بود.

وسن ها[]

بلوت باد

هگزن بیست

جینمارو شانته

فوکس باو

دقت بیشتر[]

نیک در این قسمت یک نیروی جدید پیدا کرد.

ریزه کاری[]

نیک در دبیرستانی به نام سنت لوسیا به جی نما رو شانته حمله کرد. سنت لوسیا قدیسی است که بینایی را به نابینایان بر می گرداند.

این قسمت اصلا تصویر پیش نمایش نداشت.

تصاویر[]

تصاویر پشت صحنه[]

شناسنامه قسمت
شناسنامه قسمت

شماره قسمت :15 شماره فصل:2


شخصیت بازیگر
نیک برکارد دیوید جیونتولی
هنک گریفین راسل هورنزبی
شان رینارد ساشا رویتز
جولیت سیلورتون بتسی تالوچ
روزالی کالورت بری ترنر
مونرو سالیس ویر میشل
آدلیند شید کلیر کافی
درو وو رجی لی

شخصیت بازیگر
آندره کرن هوتچیستون
هارپر شارون زاکس
کیسی جنی واید
مالی فیسک مگان هنینگ

موجود شخصیت
جی نما رو شانته آندره
هگزن بیست خانم پش
فوکس باو روزالی کالورت
بلوت باد مونرو
گریم نیک برکارد

مکان ها تشکل ها
اداره آگاهی پرتلند
تریلر
ادویه فروشی
Advertisement