ویکی Grimm
Register
Advertisement
ویکی Grimm
Wrong 2 این نوشته کامل شده است
این نوشته ممکن است دارای غلط املایی باشد. در رفع آن کوشا هستیم. صبر داشته باشید.
وسن مادر زادی
214 naturalbornwesen

کد

214

نقل قول اولیه

نوازندگان برمن

نویسندگان

توماس یان گریفین
مری پیج کلر

کارگردان

مایکل ویتکینز

قسمت بعد

آقای ساند من

قسمت قبل

برداشتن نقاب

نام انگلیسی

Natural Born Wesen

وسن مادر زادی[]

قسمت وسن مادر زادی قسمت چهاردهم از فصل دوم و قسمت سی وششم از ابتدای سریال گریم می باشد که در تاریخ 25 اسفند 1390معادل با تاریخ میلادی 15 مارس 2012 از شبکه NBC پخش گردید.

داستان[]

جولیت می خواست به 115(در آمریکا 911) زنگ بزند تا به داد نیک برسند. در این میان مونرو تلاش کرد تا جولیت را از شوک در آورد و بعد نیک به هوش آمد. حالش خوب بود فقط کمی سرگیجه داشت. وبعد روزالی ،جولیت و شان را به اتاق کناری برد تا مونرو در کمال خونسردی کمی خون از نیک بگیرد تا آنها محلول را درست کرده و به خورد جولیت و شان  بدهند. پس از نوشیدن معجون جولیت گفت که به خانه می رود و با لحن هشدار دهنده ای به نیک و شان اشاره کرد: تنها!

جولیت وارد خانه شد که متوجه شد کف خانه به طرز وحشتناکی نشست کرده است . در پشت سرش قفل شده بود و او نمی توانست ازجلوی در جم بخورد. نیک در ماشین بیرون خانه در چهاراه روبرویی نشسته بود.

صبح روز بعد مونرو به بانک رفته بود . در این میان یک گروه دزد با ووگ کامل داخل بانک ریختند یکی از آنها بلوت باد بود و درست مقابل صورت مونرو قرار گرفت. دزد ها پس از سرقت از بانک از آنجا دور شدند.

نیک جریان کلید، رینارد، آدلیند و هر چیزی که اتفاق افتاده بود را به هنک گفت و بعد به او توضیح داد که از این به بعد کلید را  گردنش می آویزد و اگر کسی بخواهد آن را بگیرد باید او را بکشد. هنک امیدوار بود کار به آنجا نکشد.

کابوس های جولیت ادامه داشت.

نیک و هنک به سرقت از بانک فراخوانده شدند. مونرو پس از دیدن آنها گفت که حسابی به دردسر افتاده اند : دو بوت باد و یک اسکالن گک...اونا با چهره ووگ محضشون پیمان گزتس بوک ارن کودکس  رو نقض کردن.  این پیمان 400 سال پیش برای حفظ امنیت جامعه وسن ها وضع شده است و مونر و معتقد بود که این رویداد گریمی بزرگی نیز بوده است.

در تریلر نیک نوشته هایی در مورد پیمان یاد شده پیدا کرد و مونرو پس از خواندن آن توضیح داد: لپ کلام اینه که اتفاقات بسیار بدی می افته اگه وسن ها از چهره شون  جلوی مردم عادی سوءاستفاده کنند. نیک بیشتر به جنبه جنایی قضیه علاقه مند بود. ولی مونرو به توضیح داد که با نقض پیمان شرف همه جامعه وسن ها وحشتزده می شوند و وقتی آنها وحشت زده شوند بلاخره حرف ها از یک جایی درز می کند. نیک معقد بود بر اساس روش آنها این بار اولی نبوده که سرقت می کردند و تصمیم بر این شد که به دنبال سرقت ها مشابه باشند.

معلوم شد که آنها قبلا به چند جای کوچک دستبرد زده اند. در این میان شان رینارد نیک را صدا زد تا درمورد چیزی با او صحبت کند.

نیک اول در مورد احساس وی به جولیت پرسید و شان گفت که خیلی کمتر از دیشب است. سپس به نیک گفت که اگر آندو با هم کار کنند می توانند تاریخ را بسازند وگرنه تاریخ دفنشان خواهد کرد. نیک از او پرسید که چر ا از وی حمایت می کند و شان به او گفت که به او بیشتر از خانواده اش اعتماد دارد.

مونرو  یک بار وسن را پیدا کرده بود و بعد از خبر دادن به نیک و هنک وحضور آنها در محل گفت که برای پرس و جو داخل می رود و اگر تا 15  دقیقه دیگر برنگشت یعنی مشکلی پیش آمده است. وی می بایست دم در ووگ می کرد.

اتفاقا سارقان بانک هم در همان بار مشغول بیلیارد بودند و پس از اینکه متوجه شدند کسی درمورد سرقت بانک حرف می زند-مونرو- نظرشان به او جلب شد. بلوت باد به سرعت او را شناخت و سروقت او رفت. اوضاع خوب پیش نرفت و دعوا شد. همه بار به هم ریخت .ملت صندلی ها را چپه کرده وسایل را شکستند و از در بیرون ریختند. نیک و هنک با دیدن این صحنه داخل پریدند و وانمود کردند مونرو را نمی شناسند و برای متوقف کردن دعوا وارد شده اند. نیک مونرو را گرفت. مونرو داد زد: دستتو بکش و نیک نیز با صدای بلند پاسخ داد: چی گفتی تو؟ و مونرو به آرامی به او گفت: خودشونن. هنک نیز دو نفر دیگر را گرفت. نفر سوم در رفته بود. یکی از آنها که زنی بود گفت که مونرو او را اذیت کرده است و. مونرو جیغ زد: نه خیر! هنک گفت که جفتشان خفه شوند و کارت شناسایی همه راگرفت. بعد مونرو را مرخص کردند . دختر کمی لودگی در آورد و نیک و هنک نیز از آنجا بیرون رفتند.

روزالی پس از شنیدن حرف های مونرو که در مورد رفتار سارقان بانک به شدت نگران بود لبخند زد و گفت که با این حرف ها شبیه برادرش می شود. او توضیح داد که برادرش برای امنیت جامعه وسن ها بسیار ارزش قائل بوده است. نیک و هنک بازگشتند و گفتند که نمی توانند آنها را به صحنه جرم ربط دهند. مونرو به نیک گفت که شاید برای اینکار لازم باشد به عنوان یک گریم عمل کند نه یک پلیس. آندو آنجا را ترک کردند و بعد از آن روزالی از مونرو پرسید: بهشون در مورد انجمن وسن گفتی؟ مونرو پاسخ داد: نه امیدوارم کار به اونجا نکشه!

نیک و هنک مکان زندگی یکی از آنها را پیدا کردند. مکانی با کفپوشی از مواد سمی دور افتاده و خراب در آنجا با ولگردی روبرو شدند که از هیولاها می گفت. نیک و هنک تنها هویت دو بلوت باد را داشتند و مرد ولگرد به آنها گفت که نفر سوم نامش گاس است. آنها تصمیم گرفتند آنجا را زیر نظر بگیرند.

جولیت متوجه شد که گوشی اش زنگ می زند. او با شجاعتی باور نکردنی پایش را به سوراخ نزدیک کرد و در کمال تعجب متوجه شد که سوراخ به کفپوش خانه تبدیل می شود. او آنقدر اینکار را انجام داد تا به گوشی اش که شب گذشته از دستش به داخل گودال پرتاب شده بود رسید. نیک پشت خط بود. جولیت هرگز اینقدر از شنیدن صدای نیک خوشحال نشده بود.

یک سرقت دیگر فردا صبح با یک کشته وسط خیابان.

صبح روز بعد در حالی که نیک و مونرو در مورد نهار سبزیجاتی صحبت می کردند مونرو خیلی سر بسته از نیک پرسید که می داند انجمن  وسن چیست؟ نیک نمی دانست و مونرو توضیح مختصری داد که آنها قوانین جامعه وسن را وضع می کنند و با قانون شکن ها بسیار سخت برخورد می کنند. نیک پیش از جواب دادن به تلفنش فقط برای آنکه نشان دهد به مونرو گوش می دهد- بی هیچ علاقه یا نگرانی – از او پرسید: در چه حد سخت؟ مونرو لخندی زد . گفت: در حد اعدام

نیک به صحنه بانک اعزام شد.

نیک و هنک سر صحنه قتل نگاهی رد و بدل کردند و وو برای دور کردن ون شبکه خبر به سمت خیابان دوید.

ادویه فروشی پر از وسن های وحشتزده ای بود که از کشته شده و لو رفتن دنیای وسن ها می ترسیدند آن ها به روزالی می گفتند که باید با انجمن تماس بگیرد و روزالی گفت که اینکار را می کند.

وسن های بیشتری جرئت انجام سرقت را به خود داده بودند. این مصیبت داشت فراگیر می شد. شان این موضوع را به نیک وهنک گفت.

معلوم شد که خانواده روزالی سال ها در خدمت انجمن وسن بوده اند. اول پدرش و بعد برادرش و حالا پس ازمرگ پدرش این وظیفه به عهده او است. او نامه رابط وسن را داشت: شرکت دگروت و پسران

روزالی به شماره تماس گرفت.

از آن سو مردی در خواب بود و گوشی را برداشت و به زبان سوئیسی پرسید: بله؟ روزالی از پرسید که انگلیسی می فهمد؟ مرد پاسخ داد: بله کیستید؟ روزالی پس از معرفی خودش گفت که می خواهد نقض قانون را گزارش دهد . مرد بلافاصله از جا برخواست و اسم محل وقوع این جریان را پرسید.

شان رینارد نیز تصاویر دو ناقض پیمان را پس از اندکی تامل برای انجمن وسن فرستاد.

دو بلوت باد و اسکالن گک در خانه دعوایشان شد. اسکالنگک می خواست خود را کنار بکشد ولی بلوت باد ها او را کشتند. نیک و هنک به همراه تیم پلیس برای دستگیری آنها رفتند وبا جسد اسکالن گک –گاس- روبرو شدند. از کف کفش او بر می آمد که اخیرا در آن خانه متروکه با کفپوش مواد سمی راه رفته است.

نیک و هنک به آنجا رفتند و دو بلوت باد را گرفتند. ریچارد کول، که با نیک درگیر شده بود به او پوزخندی زد  و گفت: تو یک گریمی ! نمی تونی منو بکشی تو یک پلیسی باید بازداشتم کنی! و آندو را بازداشت کردند.

رسانه ها در کلانتری منتظر دو مجرم بودند . آندو نیز به نیک و هنک پوزخند می زدند که دیگر هیچ کس نمی تواند کاری که آنها شروع کرده اند را به پایان ببرد و نیک نیز این را می دانست و آشفته بود یک دفعه از میان جمعیت مردی بیرون آمد اسلحه کشید و با دو شلیک حساب شده دو بلوت باد را کشت و بعد تسلیم شد و سلاحش را انداخت. اجساد پیش پای نیک و شان روی زمین وسط کلانتری پرتلند و در مقابل چشم تمام رسانه ها افتادند.

خبر قتل آنها وتاییدیه تصویری مرگشان به انجمن وسن رسید. او از مشاورش پرسید که چه کسی را برای کشتن آنها استفاده کرده اند؟ مشاور توضیح داد یک مزدور محلی و مرد عکس آندو را در کاغذ خرد کن انداخت.

کابوس های جولیت ادامه داشت. گوشی اش زنگ میخحورد و کسی به او میگفت می خواهم حقیقت را بدانی. اطراف تختش فرو رفته بود و جرقه می زد.

وسن[]

بلوت باد

اسکالن گک

نیم زابر بیست

فوکس باو

زلن گوت

آیزبیبر

لبن زاگر

مازهرت

دقت بیشتر[]

آدلیند شید در این قسمت حضور نداشت.

دلیل پنهان بودن جامعه وسنی از دید انسان ها و تمایل وسن ها به این وضع را متوجه شدیم.

ریزه کاری[]

این اولین قسمتی بود که وو ویگ وسن دید. البته او فکر می کرد که این نوعی ماسک است.

نام این قسمت از فیلم در سال 1994 به نام قاتل مادرزاد گرفته شده بود.

تصاویر[]

تصاویر پشت صحنه[]

شناسنامه قسمت
شناسنامه قسمت

شماره قسمت :14 شماره فصل:2


شخصیت بازیگر
نیک برکارد دیوید جیونتولی
هنک گریفین راسل هورنزبی
شان رینارد ساشا رویتز
جولیت سیلورتون بتسی تالوچ
درو وو رجی لی
مونرو سالیس ویر میشل
روزالی کالورت بری ترنر

شخصیت بازیگر
ریچارد کول کالارد هریس
کریستال فلچر لیل میرژانیک
فرانکو رابرت بلانچ

موجود شخصیت
بلوت باد مونرو
کریستال فلچر
ریچارد کول
اسکالنگک گاس
لبن زاگر دزد در تصویر امنتیتی فروشگاه
زلنگوت افراد حاضر در ادویه فروشی
آیزبیبر جان آبلینگر
مازهرت افراد حاضر در ادویه فروشی
گریم نیک برکارد

مکان ها تشکل ها
اداره آگاهی پرتلند انجمن وسن
ادویه فروشی
تریلر
Advertisement