ویکی Grimm
Register
Advertisement
ویکی Grimm
این صفحه کامل شده است.اگر چیزی به نظرتان از قلم افتاده اضافه کنید وگرنه صفحه را تغییر ندهید.
بازی غول
Gameogre 108

کد قسمت

108

نقل قول

جک و لوبیای سحر آمیز

نویسندگان

کامرون لیتواک
تانیا سنت جان

تهیه کننده

ترنس اوهرا

قسمت بعد

مرد موشی

قسمت قبل

موهایت را پایین بینداز

نام انگلیسی

Game Ogre

بازی غول[]

قسمت بازی غول قسمت هشتم از فصل اول و قسمت هشتم از ابتدای سریال گریم می باشد که در تاریخ 22 دی 1390معادل با تاریخ میلادی 12 ژانویه 2012 از شبکه NBC پخش گردید.

داستان[]

شب هنگام، قاضى لوگان پٓترسون در حال كار كردن در دفتر خود است كه يک مرد ناشناس وارد خانه اش مى شود، آژير را از كار مى اندازد و او را به قتل ميرساند. وو و افسر مسينا متوجه آژير مى شوند، به محل مى آيند و جسد پترسون را پيدا مى كنند. کاراگاه نیک برکارد و هنگ گریفین فورا بعد آن ها به سر صحنه می رسند. بعد اینکه کاپیتان رنارد به سر صحنه قتل می آید، بازرس صحنه قتل می گوید که آنها یک اثر انگشت روی چکش قاضی که قاتل با آن قاضی را کشته است پیدا کرده اند. در جای دیگر در پورتلند، مرد ناشناس در حال پرت کردن یک دست قطع شده به داخل آب است.

Mary Robinson and her tongue

مارى رابينسون وقتى كه زبانش قطع شده بود

در اداره پلیس هنک در حال صحبت کردن با کاپیتان رنارد است که به او اطلاع میدهند که اثر انگشت موجود بر روی چکش قاضی با اثر انگشت وینس چیلتون مطابقت می کند. هنک و رنارد به همراه یک تیم تاکتیکی عازم آپارتمان چیلتون می شوند. افسر ارشد منطقه را امن اعلام میکند و گزارش میدهد که یک جسد توی خانه است. آن جسد، جسد وينس چيلتون بوده كه دست راست بدنش قطع شده بود. بر روى باقى مانده دست قطع شده ساعت يك پيرزن بود. هنك به یاد می آورد كه نيك يه ساعت ساز رو مى شناسه كه شايد بتواند به آن ها سرنخى بدهد.

كاراگاهان به خانه مونرو مى روند. مونرو ساعت را بررسى مى كند و ميفهمد كه چرخ دنده هاى آن چسب زده شده اند و ساعت ١٠:١٥ يازده مارس را نمايش مى دهد. مونرو مشخصات ساعت رو بررسى مى كند و مى فهمد كه قبلا متعلق به مارى رابينسون بوده است. هنك نام او را با يك دستيار وكيل بازنشسته تطابق ميدهد. سپس نيروهاى مسلح پليس به همراه سروان وو عازم خانه خانم رابينسون مى شوند و جسد او رو در حالى كه زبانش قطع شده بود را پيدا مى كنند. وقتى هنك جسد را مى بيند، احساس مى كند كه بداند مشخصات قاتل چيست.

پس از بازگشت به کلانتری، هنك به رنارد و نيك ميگوید كه قاتل اولگ استارك است. كسى كه محكوم به قتل جك لمبرت و همسر و بچه اوست. آنها راجع به فرار كردن استارك از زندان دو كاليفرنيا بحث مى كنند و گفته ميشود كه او اصلا درد رااحساس نمى كند و اسكلت بسيار حجيم و بزرگى دارد. هنك شرح ميدهد كه قاضى پترسون قضاوت دادگاه را بر عهده داشت، مارى رابينسون متهمش كرده و وينس چيلتون نماينده هيئت منصفه بوده و همچنين در ساعت ١٠:١٥، ١١ مارس حكم عليه او صادر شده. رنارد دستور ميدهد تا هنك تحت محافظت قرار بگيره و به نيك ميگوید تا استارك رو تعقيب كند.

شواهدى از حضور استارك در محل قبلى زندگى هنك به دست مى آید و نيك و كاپيتان رنارد سريع خود را به آن جا مى رسانند. وقتى كه آنها در حال بررسى محوطه بودند، استارك آنها را از دور دید می زد تا كه ببيند هنك در آنجا هست یا خیر. نيك احساس می کند كه انگار كسى از پشت او رو ديد ميزند، ولى وقتى كه به آن سو برمیگردد ميبيند كه كسى آنجا نيست.

نيك به سراغ تريلر خاله مارى مي رود تا ببيند ميتوند موجودى با ويژگى هاى فيزيكى و بدنى استارك رو پيدا كند. پس از اينكه چيزى دستگيرش نشد، نيك شروع به گشتن دور و بر خود ميكند. در داخل كمد اسلحه ها، او يك چمدان پيدا ميكند كه درون آن يك اسلحه شكارى سه لول با يك حكاكى كه چه طور از آن استفاده شود وجود داشت.

Juliette's weapon

جوليت در حال بلند كردن قابلمه آب جوش و ريختن آن روى استارك

نيك به خانه برمی گردد و سروصدايى به گوشش ميرسد كه اول فكر ميكند كه به خاطر راكون هاست اما وقتى كه دوباره مي شنود ،محتاطانه به سمت جايى ميرود كه صدا از آن مي امد. وقتى كه به اندازه كافى نزديك ميشود، استارك شيشه رو ميشكند و به نيك حمله ميكند. هنگامى كه نيك روى زمين مى افتد، استارك سرش داد ميزند كه هنك كجاست. او آرام سرش رو پايين به طرف نيك مياره و نيك ميبينه كه استارك به شکل یک غول ووگ کرد. استارك به كتك زدن نيك كه داره سعى ميكند از دستش فرار كند ادامه ميدهد تا بفهمد كه هنك كجاست. وقتى استارك ميفهمد كه نيك يه گريم است، خشمش بيشتر شده و به قصد كشت او را ميزند. هنگامى كه استارك داشت كارش را تمام ميكرد، جوليت سر ميرسد. نيك به جوليت فرياد ميزنه "فرار كن ، فرار كن". جوليت به سمت آشپزخانه می دود تا چيزى پيدا كند كه بتونه این مهاجم خطرناک مقابله كند و وقتى كه استارك دنبالش ميكند، او يك قابلمه پر از آب جوش روى گاز( كه جوليت پيش از اين به نيك گفته بود تا براى غذا آمادش كند) رو برداشته و روى سر و صورت استارك ميريزد. آب چشم های استارک را ميسوزاند و چون استارك درست نميتونست چيزى ببيند، فريادزنان از خانه در ميرود و در همان زمان نيك كه هنوز رو زمين افتاده بود سه بار به سمت استارك شليك ميكند.

در بيمارستان، دكتر وضعيت نيك رو به كاپيتان رنارد و جوليت شرح ميده و ميگه كه چند تا از دنده هاى او كبود شده اند، يكى از شانه هايش در رفته و دچار يك ضربه مغزى خفيف شده ولى هيچ يك از استخوان هاش نشكسته اند. رنارد به جوليت اطمينان ميده كه نيك و او تحت مراقبت ٢٤ ساعته قرار خواهند گرفت. جوليت پيش نيك مى رود و نيك احساس ميكنه كه اينكه آدم يك گريم باشه چه اندازه ميتواند خطرناك باشد و اينكه چه قدر نزديك بود كه جوليت هم صدمه ببيند. وقتى كه جوليت آنجا رو ترك ميكنه، نيك به مونرو زنگ ميزنه و بهش ميگه كه چه اتفاقى افتاده.

سروان وو به هنك درباره اينكه چه اتفاقى براى نيك افتاده اطلاع ميده. هنك از اين جريان عصبانى ميشه و تصميم ميگيره كه خودش دست به كار بشه. اما وو در عوض يك نقشه ترتيب ميده كه از هنك به عنوان طعمه استفاده بشه. آنها متوجه ميشوند كه استارك به نيك حمله كرد تا هنك رو پيدا كنه سپس هنك تصميم ميگيره كه به ملاقات نيك بره و با اين كار استارك رو گير بندازن

وقتى كه مونرو به ملاقات نيك مياد، نيك اون(استارك) رو به مونرو توصيف ميكنه. مونرو نيز با توجه به توصيفات نيك حدس ميزنه كه او به احتمال زياد يك زيگ بارست(يا همان غول) است و به نيك ميگه كه اونها بسيار كمياب اند ولى بدترين موجودات اند. ظاهرا مونرو در دوران بچگى دوستى به اسم فِرِدى داشت كه پدرش به طرز بى رحمانه اى توسط يكى از آنها به قتل رسيده بود و نيك خيلى خوش شانسه كه هنوز زنده است. مونرو ادامه ميده كه آنها(زيگ بارست ها) بسيار كينه اى اند و خيلى سخت كشته ميشوند مگر اينكه زيگ بارست گيفت(نوعى سم براى از پا در آوردن آنها كه بسيار كمياب نيز هست) داشته باشيد. اين سم استخوان هاى آنها رو به آهك تبديل ميكنه و شما ميتوانيد آنها را از داخل از بين ببريد. براى اين كار بايد اين سم را به آن ها تزريق كرد. نيك يادش مياد كه توى تريلر يك بطرى شيشه اى با همين نام وجود داشت و آن تفنگ داخل چمدان كه مى توان از آن براى وارد كردن سم به بدن آنها استفاده كرد. نيك از مونرو ميخواد تا به تريلر بره و سم و تفنگ رو بردارد.

موقعى كه مونرو وسايل مورد نياز رو جمع آورى ميكنه و گلوله هاى مخصوص رو به سم آغشته ميكنه، هنك به ملاقات نيك ميره. ستارك در همان نزديك دارد هنك را ميبيند كه داره وارد بيمارستان ميشه. هنك راجع به نقششون براى گير انداختن ستارك به نيك ميگه ولى نيك سعى ميكنه تا بهش بگه كه اين كار عملى نيست. بعد هنك اعتراف ميكنه كه در دوران محكوميت استارك او مدارك اشتباه را به هيئت منصفه داده بود تا بررسى كنن چون در غير اين صورت ممكنن بود اون(استارك) هنوز شانسى براى آزاد شدن داشته باشد. با اينكه هنك و دستيار DA مى دانستند كه اين يك از طرف استارك است، آنها نميخواستند تا دليلى براى ترديد معقول به هيئت منصفه بدهند و آن پرونده در مسير رفتن به دادگاه تبديل به يك پرونده "گمشده" تبديل شد. هنك به نيك ميگه كه ميخواد جلوى استارك رو بگيره و به جاى اينكه به نقشه هاى كاپيتان عمل كنه، استارك رو به معدن سنگ هدايت كنه؛ جايى كه همه ى اينها شروع شد. نيك به مونرو ميگه كه تفنگ رو به هنك بده ولى هنك بيمارستان رو ترك كرده بود. نيك از مونرو مى خواد تا هنك رو تعقيب كنه و به يه نحوى تفنگ رو بهش بده.

در معدن سنگ، هنگ با استارك روبرو ميشه و مونرو ميبينه كه خيلى دير شده. اون ميبينه كه هنك در حال هدف گيرى به استاركه و ميدونه كه اون نميتونه جلوش رو بگيره. مونرو چمدان را باز مى كند شروع به سر هم كردن تفنگ مى كند. مونرو نگاه ميكنه كه آن ها با هم مى جنگند و وقتى كه استارك يك بلوك بتنى را بلند مى كند تا بر روى هنك زمين افتاده بكوبد، مونرو گلوله به سم آغشته را داخل تفنگ قرار ميده، به طرف ستارك هدف ميگيره و شليك مى كنه. استارك زمين مى افتد و ميميرد. هنك بر روى زمين شگفت زده در حيرت بود كه از كجا شليك شده و مونرو مضطربانه و لرزان از محوطه خارج ميشود.

مونرو، كه هنوز لرزان و مضطرب بود، به نيك زنگ ميزند و ميگوید كه حال هنك خوب و جای وی امن است. هنك به ملاقات نيك ميرود و  به او ميگوید كه يه نفر به استارك شليك كرد ولى اون نميداند كه او شخص چه کسی بوده است. در اداره پليس، كاپيتان رنارد، هنك را به خاطر اينكه از فرمانش سرپيچى كرده سعى كرده تا تنها اين جريان را حل كند تنبيه مى كند. سپس به هنك ميگوید كه گلوله بيرون كشيده شده از بدن استارك حدود ١٠٠ سال پيش در انگلستان ساخته شده و از يك تفنگ خيلى قديمى كه خاندان سلطنتى از آن براى شكار فيل در آفريقا از آن مى كردند، شليك شده است. هر دوى آنها شگفت زده اند از اينكه چه كسى در دنيا ميتواند همچين چيزى داشته باشد.

وسن ها[]

بلوت باد

زيگ بارست

دقت بیشتر[]

نیک در مورد استارک توضیح داد که او اهل هیچ جا نبوده و خانواده ای ندارد. این امر به داستان جک و لوبیای سحر آمیز اشاره دارد

ریزه کاری[]

اسم مردی که از استارک دزدی کرده بود جک بود که به داستان جک و لوبیای سحر آمیز اشاره دارد.

تلفظ لاتین قسمت : Game Ogre بازی غول شباهت زیادی به تلفظ اصطلاح معروف این زبان Game over دارد که به معنای باختن بازی می باشد.

تصاویر[]

شناسنامه قسمت
شناسنامه قسمت

شماره قسمت :8 شماره فصل:1


شخصیت بازیگر
نیک برکارد دیوید جیونتولی
هنک گریفین راسل هونزبی
شان رینارد ساشا رویتز
جولیت سیلورتون بتسی تالوچ
درو وو رجی لی
مونرو سالیس ویر میشل

شخصیت بازیگر
اولگ استارک اریک آدل اشتاین

موجود شخصیت
بلوت باد مونرو
زیگبارست اولگ استارک
گریم نیک برکارد

مکان ها تشکل ها
تریلر
بیمارستان
خانه مونرو
خانه نیک
اداره آگاهی پرتلند
Advertisement