ویکی Grimm
Register
Advertisement
ویکی Grimm

"من نتونستم کاری رو که پدرم و پدرانم انجام می دادن رو انجام بدم..."

خطاب به نیک

پیش از ورود به پرتلند

رولک پورتر گریم کهنسالی از ایالت پنسیلوانیای آمریکا، وی به پایان مرگ خود نزدیک شده بود. او حامل کلیدی بود که خانواده های سلطنتی به دنبال آن هستند. تنها گریمی هم که توانست پیدا کند نیک برکارت در ایالت اورگن آمریکا بود. او

رولک پورتر
Index

نوع

گریم

وضعیت

Skull

حضور

میراث

پسرش جاش پورتر که گریم زاده بود ولی گریم نبود را راضی کرد تا وی را به اورگن ببرد.

من باید نیک برکارت را ببینم

با اینحال پسرش متوجه عمق مشکلی که برای وی پیش آمده بود نبود. او به طرز های مختلف از زیر خبر کردن نیک برکارت در می رفت زیرا گمان می کرد که پدرش دیوانه شده است.

بعد از حمله یک هوندیگر به اتاق هتل آنها، آندو به یک پمپ بنزین متروکه گریختند. جاش که همچنان باور داشت پدرش دیوانه شده و نمی فهمید کتاب های گریم و سایر تجهیزات پدرش به چه دردی می خورد قبول کرد که نزد نیک برکارت برود تنها به این شرط که پس از آن پدرش رضایت دهد در بیمارستان بستری شود.

وی اصرار داشت که نیک برکارت با او نخواهد آمد و او هم در مورد ورات یا هرچیزی در این مایه با وی سخن نخواهد گفت. رولک پورتر صفحه ای از کتاب گریم که عکس هوند یگر بر روی آن بود کند و به جاش داد و گفت که آن را به نیک نشان دهد. اگر نیک برکارت همان کسی باشد که وی در جستجوی او آمده وی خواهد آمد.

جاش پورتر به در خانه نیک آمد و در آن هنگام نیک خانه نبود. تنها ترابل در خانه مانده بود . وی با جاش برای دیدن پدر او رفت و متوجه شد که رولک پورتر یک گریم است. رولک پورتر از ترابل خواست که به نیک خبر دهد و بگوید که یک کلید دارد و بعد او و جاش به بیمارستان رفتند.

ترابل با نیک تماس گرفت و نیک خود را رساند. رولک پورتر برای او اعتراف کرد که وی هوندیگر را کشته و نیک نیز تایید کرد که وی ورات بوده است. سپس او گفت که نتوانسته کاری که پدرانش انجام داده اند را انجام دهد. و به پدرش قول داده که کلید را به دست یک گریم بسپارد و جاش از آنها نیست. ولی پیش از آنکه وی فرصت تحویل کلید را به نیک داشته باشد از دنیا رفت.

در انتهای قسمت هنک و نیک کلید را از عصای وی پیدا کردند.

بعد از سوزاندن جسد وی، جاش خاکستر او را با خود به پنسیلوانیا برد و برای فرار از دست ماموران ورات ، قوطی خاکستر وی را بر سر یک هوندیگر شکست.

Advertisement