ویکی Grimm
Register
Advertisement
ویکی Grimm


Trubel-1

دفتر ترابل
Trubel writeing

کتابخانه

گریم

نویسنده

تریسا روبل

افراد مطلع

نیک برکارد
هنک گریفین

دفتر ترابل
Trubel writeing

کتابخانه

گریم

نویسنده

تریسا روبل

افراد مطلع

نیک برکارد
هنک گریفین

ترابل مدت زیادی را تنهایی در ایالت های آمریکا سرگردان بوده و زنده مانده است. در این میان وسن های جورواجوری را دیده که نمیدانسته آنها چیستند. بنا بر غریزه همه گریم ها که ثبت اطلاعات دارند او نیز اطلاعات خود را وارد دفترش کرده است.

هر چند که وی از ماهیت آنچه می دیده است اطلاعی نداشته است. او نظر خود و شرح برخورد به این موجودات را توضیح می دهد و در بیشتر تصاویر همواره به یک سوال در

یر است: آیا همانطور که من آنها را هیولا می بینم آنها هم مرا هیولا می بینند؟ برای همین به من حمله می کنند؟



 نوشته ها

نام وسن :زیگ ولک
مشاهده شده در سریال:
قلب های تنها
یک فوکس باو عصبانی

آیا من دیوانه ام؟

نه ، جدی ، آیا من به عنوان یه جور سیستم دفاعی ، کاری میکنم که آدم ها شکل هیولا به نظر بیان؟

این مرد توی بار (میخانه) واقعا تو نخ من بود و منم به یه دلیلی یه جورایی مجذوبش شده بودم.

ولی بعد تبدیل شد به این شکل بز نما و وقتی که به من نگاه کرد ، لیوانش رو انداخت و جوری فرار کرد که انگار من زشتم یا یه همچین چیزی!

نام وسن :باور شواین
مشاهده شده در سریال:
سه گرگ بد
محاکمه
محاکمه توسط آتش
وسن راین

نام وسن :اسپینتاد
مشاهده شده در سریال:
تارانتالا

نام وسن :گلوم کایدس
مشاهده شده در سریال:
بی رحم

نام وسن :راینیگن
مشاهده شده در سریال:
دانسه ماکابره
جوجه تیغی

نام وسن :شارف بلیک
مشاهده شده در سریال:
برداشتن نقاب
تا زمانی که مرگ ما را از هم جدا کند

تو من رو نمی شناسی

من خودم رو هم نمیشناسم!

چرا اینقدر از من متنفرید؟ شماها کی هستین؟

فکر می کنم این یارو شکل جغد با یه چیزی توهمین مایه ها بود؟ از مغازه اش بیرون پرید تا من رو به خاطر چیزی که بلند کرده بودم بگیره ولی چرا تا منو دید در رفت؟ واقعا داره میره رو مخم

فکر کنم وقتشه یک سلاح واسه خودم جور کنم. به نظر میاد همیشه یک چیز قوی تر ، سریعتر یا... لازمم میشه

نام وسن :دیک فلیگ
مشاهده شده در سریال:
آخرین گریم پا برجا

یه شاخ رو صورتش...! این چیزی بود داشتم میدیدم. جدا همچین چیزی دیدم؟؟ یکهو مثل یک کرگدن به سمتم هجوم آورد! من در رفتم ولی اون دنبالم دوید و قبل از اینکه اون ببینه با کله پریدم تو یک سطل آشغال

زمان گریه سر اومده به جاش وقت مبارزه اس


Advertisement